سایبرپژوه– ذات توامان اقتصاد و فرهنگ در تحلیلهای نوین اجتماعی در یک فرایند دوسویه، رفتوبرگشتی و تنگاتنگ با یکدیگر حضور دارند. در حوزهی این شناخت، از جمله چالشهایی که همواره حضور دارد، تلاش برای عدم فروکاستن یک مفهوم به مفهوم دیگر است. نقاط حساس و تاثیرگذار هر کدام بایستی در مباحثات قابل تشخیص باشند. به نحوی که نتیجه به دست آمده از این ماهیت توامان، فهم درخوری در حوزه فرهنگ اقتصادی به دست دهد.
مصرف؛ حلقهی واسط فرهنگ، اقتصاد و فضای مجازی
رسانههای اجتماعی و فضای مجازی در این حوزه تحلیلی از جمله موضوعات جدیدی هستند که کمتر به آن پرداخته شده است. به نظر میرسد رویکردهای انتقادی به مصرف و مصرفگرایی، ادبیات مفهومی مناسبی را برای تدوین چارچوب نظری فرهنگ اقتصادی حول رسانههای اجتماعی فراهم میکند. مطالعه مصرف، ابزاری است برای شناخت الگوهای فرهنگی و سازمان اقتصادی. در واقع تحلیل اقتصادی مصرف، ما را در شناخت معانی فرهنگی آن یاری میکند. سازمان اقتصادی حاکم بر فضاهای رسانهای به خوبی میتواند تبیینکننده حیات فرهنگی و اجتماعی در سطح کلانتر باشد. نکته بر سر این است که تقریبا هر موضوع قابل تصوری تا حدودی با توانایی برای مصرفکردن انسانها عجین شده است. فضای مجازی در این بین بستری است که مصرف را در سطوح مختلف نه تنها تسهیل میکند بلکه خود نیز به شدت ماهیت مصرفی و بتواره پیدا میکند. درنتیجه، جامعه بازنماییشده در رسانههای اجتماعی، آکنده از اخلاق مصرفی است و این اخلاق مدخلی است که اقتصاد و فرهنگ به هم میرسند.
فرهنگ مصرف و مصرف فرهنگی
مصرف، پدیدهای ایدئولوژیک است. به این معنا که در نگهداشت روابط اجتماعی نقشی بنیادین ایفا میکند. ایدئولوژی مفهوم فرهنگی با اهمیتی دارد چرا که فعالیتها و کنشهای انسانی درون دنیایی فرهنگی معنا مییابد. این سطح از ایدئولوژی دربردارنده یک جنگ اقتصادی درون خود است که جریانات اقتصادی را به نفع صاحبان آن به حرکت در میآورد. اما با وجود این، ارتباطاتی که در فضای مجازی برای مردم شکل میگیرد فراتر از مقولههایی است که در تحلیلهای صرف اقتصادی بگنجد. تاثیر مصرف بر حیات فرهنگی در قالب مباحث اقتصادی از پیشتعیینشده نمیگنجد بلکه خروجی آن ارائه بینشی انتقادی است که مصرف و اقتصاد مصرفی را به چالش میکشد.
فضای مجازی و تحول در فرهنگ مصرف
به طور مشخص در رابطه با رسانههای اجتماعی در مواردی که بالا ذکر شد، رشد و گسترش رسانههای اجتماعی در اصل یک انقلاب «فرهنگی» است. رسانههای اجتماعی در نوع خود محلی کانونی برای بازنمایی و حفظ روابط طبقاتی و اقتصاد سرمایهداریاند. در این فرایند المانهای فرهنگی نقش ظریف و پیچیدهای ایفا میکنند. در واقع شیوه فرهنگی نمایش در رسانهها تاثیر پرقدرتی در فرایند اقتصادی به وجود میآورد. فرهنگ پدیداری مذاکرهای است که در این مذاکره، معانی برجسته میشوند. رسانههای اجتماعی بهترین بستر را برای دیده شدن و حضور فرهنگها به وجود آوردهاند و معانی گوناگون به ویژه معانی اقتصادی از این رهگذر به شدت در قالب پدیده مصرف برجسته میشوند.
این شیوه از مصرف که فضای مجازی متولی آن است، امکان حضور کسبوکارهای کوچک، محلی و خانگی را در یک فضای بدون مکان و چندین میلیون نفری فراهم میکند. افراد برای استفاده از فضای مجازی نیازمند جغرافیای محلی مشخصی نیستند و در هر مکان امکان نمایش کالاهای خود را دارند. به عبارت دیگر، فضاهای مجازی امکانی فراهم میآورند که کالاها به طور مداوم عرضه شوند و همواره یک لذتِ بیپایان از مطلوبی که هنوز برآورده نشده است، روح این فضا باشد. به بیان دیگر، فضای مجازی به خودی خود فضایی است که توهم برای مصرف را امتداد میدهد و این اجازه را نمیدهد که مطلوبی نهایی برای مصرفکننده محقق شود. محتوای بسیاری از رسانهها به طور چشمگیری در جهت تبلیغ کالاها به پیش میرود.
فضاهای مجازی دسترسی به محتوای تبلیغات را بسیار آسانتر میکنند. به نحوی که صاحبان مشاغل بدون وجود واسطه با مصرفکنندگان در ارتباط قرار میگیرند. بسیاری از تولیدات محلی و بومی به دلیل آسان بودن ارتباطات فضای مجازی توانایی عرضه و فروش دارند. از این جهت است که نیروهای جهانی فروش به نفع نیروهای محلی تعدیل میشوند و این امر به نوبهی خود بدیلی برای مصرفگرایی است.
مصرف خیال در فضای مجازی
یکی از مهمترین امکانهایی که در فضای مجازی خلق میشود، مصرف نیازهای خیالپردازانه است. در واقع فضای مجازی باعث میشود بسیاری از قابلیتهای اقتصادی در امتداد یک ماهیت فرهنگی فهم شوند. محتوای شبکههای اجتماعی تصاویری بسیار آرمانی و ایدهآل از سطح رفاه زندگی نشان میدهند و در تلاشاند تا روایتی لذتبخش از زندگی انسان به دست دهد و از این حیث قوه تخیل او را برانگیزانند. داستانهای لذتبخش زندگی درون محتوای رسانههای جمعی تولید میشود و این تصور به وجود میآید که تنها از این طریق است که این روایتها میتوانند محقق شوند. فضاهای مجازی با بسیاری از تبلیغاتی که در صفحات خود دریافت میکنند، در تلاشاند تا نحوه فکر کردن انسان با جهان و تعامل او با دنیا را تقریر کنند. محتوای فرهنگی در خدمت فرایندهای اقتصادی قرار میگیرد تا نیازی برای افراد ساخته و سپس پاسخی به آن داده شود.
مهمترین مسائل فرهنگ مصرف در نسبت با رسانههای اجتماعی
بر این اساس اهم مسائل حوزه تقاطع فرهنگ مصرف و رسانههای اجتماعی را میتوان اینگونه فهرست کرد:
- سلطه فرهنگ مصرفی
- افزایش مصرف مکانزداییشده
- تسهیلگر اقتصاد فضای شهری
- دسترسی آسان به محتوای تبلیغات و خریدوفروش
- امکان حضور کسبوکارهای کوچک
- امکان تبلیغ و فروش بدون واسطه
- ظهور و گسترش قابلیت مصرف اقتصادی برای کالاهای محلی
- محلیشدن نیروهای جهانی فروش
- ایجاد وابستگی اقتصادی در امتداد یک فرایند فرهنگی
- ایجاد احساس رفاه و ناامیدی در کنشگران
- خلق یک فضای پسافوردیستی (فضایی که در لایه ظاهری خود، نیازها و آرزوهای مصرفکنندگان را به عنوان هسته مرکزی خود نگه داشته است).
- دگردیسی فضای مجازی به یک کالای مصرفی
- دارای ماهیت طبقاتی (دارای سبکهای گزینشی در تولید محتواست در عین آنکه تولید محتوا دارای تنوع و تکثر زیادی است).
- بتواره و کالاییشدن ارتباطات
- حضور قابلیتهای اقتصادی درون فرهنگ سیال فضاهای مجازی