رابطه بین ارز دیجیتال با بانکهای مرکزی و بیتکوین دولتی
سایبرپژوه– چه تفاوتی بین بیت کوین و ارز دیجیتال بانک های مرکزی وجود دارد؟ تفاوت بیت کوین و لیبرا در چیست؟ آیا پروژههایی مانند لیبرا هم رمز ارز محسوب میشوند؟
اگرچه تمرکز زدایی از سیستم های پرداخت از ابتدا یکی از اهداف و انگیزه های اصلی ایجاد بیت کوین بوده است، اما هنوز هم تعریف دقیقی برای این مفهوم در حوزه فناوری لجر یا دفترکل توزیع شده ارائه نشده است. در تعریف مدنظر من، تمرکز زدایی یعنی نبود یک طرف سوم که شرکت کنندگان در یک سیستم متمرکز مجبورند با آن در تعامل باشند. برای درک بهتر آن باید این دو سوال را موقع بررسی یک سیستم بپرسید: ” آیا شخصی در کره شمالی میتواند هر زمانی که خواست از آن استفاده کند؟” ( این یعنی یک سیستم عمومی و آزاد مانند بیت کوین) و ” آیا دولت چین میتواند مانع دسترسی من به این سیستم شود؟” ( یک سیستم خصوصی مانند لیبرا).
کیف پول رمز ارز لیبرا به نام کالیبرا، برای پیروی از قوانین AML (مبارزه با پولشویی) و KYC (تایید هویت مشتری)، تنها به کاربرانی اجازه دسترسی به سیستم لیبرا را میدهد که مدارک شناسایی معتبر ارائه دهند. این سیستم از یک بلاک چین خصوصی استفاده خواهد کرد، اما هنوز مشخص نیست که چه نوع سیستم اثباتی را به کار خواهد برد. بنابراین اگرچه لیبرا از فناوری بلاک چین بهره میبرد اما به آن نیاز ندارد و بدون بلاک چین میتواند به روشی دیگر به فعالیت خود ادامه دهد.
با این وجود، تنها اسمی که برای ارز لیبرا بر سر آن به توافق رسیدهایم، “ رمز ارز مبتنی بر یک بلاک چین خصوصی” است. این ادبیات ابهام آمیز و گنگ پیرامون رمز ارزها نیاز به یک بررسی عمیق دارد. در سال ۲۰۱۹ ، بسیاری از نهادهای بزرگ و پرسابقه توجه خود را به طور جدی به رمز ارزها معطوف کردند. جلسات شنودی که در کنگره آمریکا برای بررسی پروژه لیبرای فیسبوک برگزار شد، بیش از پیش نشان داد که جامعه رمز ارزها شدیدا نیازمند یک تصمیم گیری شفاف و دقیق درمورد پروژه های مبهمی مانند لیبرا است و پاسخ به این پرسش که آیا پروژه های این چنینی که حتی نیازی به بلاک چین برای اجرای برنامه خود ندارند هم میتوانند نام رمز ارز یا کریپتوکارنسی را یدک بکشند؟
ارز دیجیتال
این موضوع فراتر از بحث متمرکز و غیر متمرکز بودن است. چنین پروژه هایی موجب مطرح شدن سوالات مهمی در مورد تمرکز زدایی اثبات، تامین سرمایه و مدیریت و حفظ یک سیستم میشوند. بانک های مرکزی از سال ۲۰۱۵ شروع به آزمایش فناوری بلاک چین کردند، حرکتی که منتهی به موج کنونی برای ایجاد رمز ارزهای متمرکز از سوی این بانک ها در کشورهای مختلف شده است. این آزمایشات به هیچ وجه به منظور ایجاد پروژه های رمز ارز انجام نشدند. هدف بانک ها از تست کردن فناوری بلاک چین (یا DLT) این بود که از آن برای بروز رسانی و ارتقای سیستم پرداخت سنتی و به طور دقیقتر بانکداری عمده (انتقال میزان هنگفتی از سرمایه میان طرفین ) استفاده کنند.
شناخته شده ترین پروژه در این زمینه، پروژه Jasper از سوی بانک کانادا است. بانک های هنگ کنگ، روسیه، آفریقای جنوبی و بانک انگلستان نیز در این بخش تحقیقات خود را پیش میبرند. احتمال دارد که این بانک ها تاکنون به این نتیجه رسیده باشند که فناوری DLT در این بخش کاربردی نیست یا اینکه استفاده از این فناوری را کاهش دادهاند. ” این احتمال وجود دارد که سرانجام یک ارز دیجیتال بانک مرکزی بتواند بیت کوین را که به نماد مبارزه با قدرت های مرکزی تبدیل شده، شکست دهد.”
اما برخی بانک ها نیز پروژه هایی را به منظور عرضه توکن آغاز کردهاند. اولین پروژه در این زمینه، پروژه پترو توسط ونزوئلا بود که نتوانست به مشروعیت و اعتبار لازم دست پیدا کند. پروژه های بعد از آن شامل ارز دیجیتال باهاماس (Sand Dollar)، چین (یوان دیجیتال)، سوئد (e-krona)، و اروگوئه (e-Peso) میشود. بانک های مرکزی به طور یکپارچه از این ارزها، نه با نام رمز ارز یا کوین دولتی، بلکه با عنوان ” ارز دیجیتال بانک مرکزی (CBDC)” نام میبرند. این نام گذاری یک دلیل مشخص دارد.
بانک های مرکزی معقدند که یک سیستم غیر متمرکز برای عرضه ارز دیجیتال بانک مرکزی گزینه مناسبی نیست چراکه فرار از مالیات را تسهیل کرده و سیستم های مالی غیرقانونی را تقویت میکند. بنابراین درحالیکه این بانکها این حقیقت را پذیرفتهاند که پول دیجیتال میتواند جایگزین بهتری برای پول فیزیکی و سنتی باشد، اما به دنبال تمرکز زدایی از سیستم مالی و عرضه رمز ارز نیستند. CBDC ها همان بیت کوین دولتی نیستند، بلکه بهتر است بگوییم همان کارت های اعتباری دولتی با پشتوانه سیستمی هستند که میتوان در آن تمامی تراکنش ها را ردیابی و بررسی و هویت صاحب تراکنش را شناسایی کرد. CBDC ها قرار نیست برای آنکه خودشان را از سیاست های بانک مرکزی متمایز کنند، غیر متمرکز شوند.
حساب های سپرده بانکی به هیچ عنوان به یک توکن دیجیتال نیاز ندارند. یک CBDC یک لزوم برای داشتن یک ارز چند ملیتی نیست ( یورو یک ارز چند ملیتی است و دلار آمریکا نیز در تراکنش های جهانی استفاده میشود). اگر هدف اصلی دولتها، نظارت دولتی بر تراکنش ها، ردیابی آنها و شناسایی صاحبان تراکنش ها باشد، مسلما یک CBDC غیر متمرکز که به هر کسی بدون هیچگونه مجوز و مانعی اجازه دسترسی به سیستم را میدهد، هرگز اجازه ظهور پیدا نخواهد کرد. این احتمال وجود دارد که سرانجام یک ارز دیجیتال بانک مرکزی بتواند بیت کوین را که به نماد مبارزه با قدرت های مرکزی تبدیل شده، شکست دهد چراکه در چنین سیستمی خرید و برداشت بدون شناسایی شدن غیرممکن خواهد شد.
تفاوت اصلی بین بیت کوین و لیبرا این است که یکی غیر متمرکز و دیگری متمرکز است. تفاوت اصلی بین لیبرا و یک CBDC این است که لیبرا یک توکن دیجیتال برای یک سیستم پرداخت است که توسط یک شرکت خصوصی ایجاد شده، در حالیکه CBDC توسط دولت اجرا شده است. بحث های زیادی درمورد اینکه کدام یک از این سیستم های مالی دیجیتالی، بهترین (یا بدترین) نوع محسوب میشود، در جریان است. اما نکتهای که باید با ورود به سال ۲۰۲۰ به آن توجه کنیم این است که این تفاوت در بحث های قانون گذاران و مقاماتی که لیبرا را در کنگره آمریکا ارزیابی میکردند، جایی نداشت.
از نگاه آنها تفاوتی بین لیبرا و بیت کوین نبود و هر دو را یک رمز ارز در نظر میگرفتند، چون ما در ادبیات این سیستم مالی جدید تعاریف دقیق و متمایزی برای این پروژه ها ارائه نکردهایم. در حال حاضر به نظر میرسد که این مشکل در سال جدید و با آزمایش یا حتی عرضه نسل جدیدی از CBDC ها توسط دولت ها در سراسر جهان، همچنان ادامه داشته باشد.