اقتصاد و سیاست سایبریتکنولوژی و هوش مصنوعی

دیجیتالیسم و دگردیسی پارلمانتاریسم

داوود طالقانی در سرمقاله مجله سایبرپژوه نوشته است؛ دگردیسی پارلمانتاریسم در نسبت با دیجیتالیسم ضروری است، زیرا دیجیتالیسم شرایط خود را بر همه‌چیز تحمیل می‌کند و نهادهای سیاسی – حقوقی نیز برای ادامه حیات تغییرات را (حتی به سختی و با گذر از رنج‌های بسیار) می‌پذیرند. پارلمان برای آنکه نماینده آحاد ملت باشد، می‌بایست خود را در نسبت با تکنولوژی‌های جدید روزآمد کند. دیجیتالیسم به تغییرات سیاسی – اجتماعی سرعت بخشیده است و پارلمان نه برای مصون ماندن، بلکه برای همگام شدن با تغییرات ملزم است خود را با منطق تحولات دیجیتالی هماهنگ کند. هم‌چنین دستگاه‌های سیاسی مانند نهادهای دیپلماتیک پیشتر متوجه تطور امر سیاسی شده‌اند و امروزه بحث‌های دیپلماسی دیجیتال در نظریه و عمل جدی گرفته می‌شود، و پارلمان نیز در مقام یک دستگاه سیاسی باید در تدوین نظریه پارلمان سایبری سریع‌تر اقدام کرده و آن را اجرا کند.

به قلم: داوود طالقانی

جامعه دیجیتال، جامعه شبکه‌ای و جامعه پلتفرمی. در این سال‌ها فیلسوفان و جامعه‌شناسان از ظهور جامعه‌ جدیدی سخن می‌گویند که ساختار و صورت متفاوتی نسبت به جامعه مدرن و مدنی دارد. این روزها کمتر کسی را می‌توان یافت که موبایل هوشمند نداشته باشد و برای رفع نیازهای روزمره‌اش از اپلیکیشن‌ها استفاده نکند. اگر احیانا اینترنت قطع شود، یا در سِرور یکی از پلتفرم‌های ارائه‌دهنده خدمات مشکلی به وجود بیاید، زندگی‌مان مختل می‌شود. نیازی به طراحی سازه‌های نظری و فلسفه‌ورزی نیست تا از پیوند دیجیتالیسم با تمام ساحات زندگی روزمره سخن بگوییم.

در ظاهر به نظر می‌رسد دیجیتالیسم ربطی به پارلمانتاریسم ندارد. حداقل در ظاهر که این‌طور به نظر می‌رسد. احتمالا برخی به راحتی بگویند که دیجیتالیسم مربوط به تکنولوژی، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی است، و پارلمانتاریسم هم ایده و نظریه‌ای سیاسی – حقوقی است و از اساس این دو امر ربطی به یکدیگر ندارند. با این‌حال از قضا پارلمانتاریسم نیز مانند هر ایده، نظریه و عملی که به سیاست، فرهنگ و جامعه مربوط است، تحت‌الشعاع دیجیتالیسم قرار می‌گیرد.

شاید ۱۰ سال قبل امکان این وجود داشت که از دیجیتالیسم به عنوان یکی از روندها و فرا‌فرایندهای مدرنیته نام برد و چند ویژگی به آن نسبت داد و بعضی از مظاهرش را در زندگی روزمره توصیف کرد، اما امروزه چنین فرصتی وجود ندارد، زیرا دیجیتالیسم دیگر یک روند و فرافرایند نیست، بلکه بر وضعیتی سیاسی – اجتماعی دلالت دارد. در دیجیتالیسم همه‌چیز دیجیتالی می‌شود و چه‌بسا به دلیل خصلت همه‌گیری، همه‌زمانی و همه‌فضایی بودنش دیگر حتی امکان تعریفش را نیز نداشته باشیم. دیجیتالیسم همه‌چیز است، به همه‌جا سرایت کرده و دیگر زمانی از اکنون و آینده را نمی‌توان تصور کرد که دیجیتالی نباشد. انگاره دیجیتالی نبودن یا دیجیتال‌زدایی را فقط می‌توان در فیلم‌های سینمایی علمی – تخیلی و داستان‌های پساآخرالزمانی یافت. احتمالا اگر کسی هم فکر و قصدی در جهت کاهش قدرت دیجیتالیسم داشته باشد، یا در داستان‌ها و فیلم‌ها زندگی می‌کند، یا می‌خواهد جهان را شبیه آن موقعیت‌های ترسناک جلوه دهد.

دیجیتالیسم منطق عملکرد نهادها، نظریه‌ها و دیدگاه‌های سیاسی را نیز تغییر داده است. گرایش‌ها، مکاتب و ایدئولوژی‌های سیاسی اگر قصد ادامه حیات دارند، می‌بایست خود را با وضع دیجیتال تطبیق می‌دهند. فمینیست‌ها مانیفست سایبورگ نوشته‌اند، سوسیالیست‌ها از عدالت سایبری سخن می‌گویند، لیبرال‌ها به آزادی اطلاعات بیشتر اهمیت می‌دهند، دولت‌گراها طرح دولت الکترونیک را دنبال می‌کنند و متعهدان به ادیان دغدغه دین دیجیتال دارند. دیجیتالیسم مسئله‌ها را تغییر داده است.

پارلمان و پارلمانتاریسم نسبت به دیجیتالیسم «لا‌بشرط» نیست، بلکه اگر قرار باشد پارلمان در مقام یک نهاد سیاسی – حقوقی باقی بماند و پارلمانتاریسم به منزله یک افق فکری – فلسفی ارزش بحث کردن داشته باشد، می‌بایست معادله «پارلمانتاریسم و دیجیتالیسم» صورت‌بندی و بیان شود. پرسش ترسناک و بیم‌افکنی شنیده می‌شود: آیا دیجیتالیسم به پایان پارلمانتاریسم منجر می‌شود؟ این سوال به گونه‌های گوناگون دیگر قابل طرح است: آیا در وضع دیجیتال باز هم پارلمان اهمیت دارد؟

در پارلمانتاریسم پارلمان نقش کلیدی در تصمیم‌گیری، قانون‌گذاری و هدایت جامعه دارد، اما ما با تمام وجود خود درک کرده‌ایم که دیجیتالیسم بیش از همه نهادهای سیاسی و حقوقی می‌تواند تصمیم‌گیری‌ها را با چالش مواجه کند، قانون‌گذاری‌ها را ملغی کند و یک‌تنه هدایت جامعه را به دست گیرد. در پارلمانتاریسم رأی‌گیری و مشارکت دموکراتیک و تجمیع نظرات آحاد شهروندان بسیار حائز اهمیت است، اما مگر صرفا و فقط در یکی از همین شبکه‌های اجتماعی که مصداق کوچکی از دیجیتالیسم است، این مورد بهتر و دقیق‌‌تر قابل مشاهده نیست؟ در پارلمانتاریسم رتوریک سیاسی مهم است زیرا قرار است در نطق نماینده و سخنرانی موافقان و مخالفان، صدق و کذب گزاره‌ها تعیین و حقیقت بر همگان روشن و شفاف شود، اما در دیجیتالیسم خبرهای دروغ (فیک‌نیوز)، آمارهای نابسنده و جهت‌دهی به هیجانات امواج مجازی نیز قدرت بسیار زیادی دارند.

هوش مصنوعی، کلان‌داده‌ها و ارتباطات شبکه‌ای کاربران در فضای مجازی به تنهایی برای اعلام پایان پارلمانتاریسم کفایت می‌کند. اگر قرار باشد کاربران به عنوان شهروندان جامعه دیجیتال به سادگی و راحتی در رأی‌گیری‌های اینترنتی شرکت کنند، و نظر عامیانه یا کارشناسانه خود را بیان کنند، چه نیازی به رأی‌گیری نمایندگان پارلمان است؟ دورانی که در آن به سر می‌بریم، سالیانی است که در آن کلان‌روایت‌ها دچار افول شده‌اند و ضعف نهادهای اجتماعی و سیاسی آشکار شده است و تردیدهایی درباره دولت‌ها در سطح جهانی مطرح می‌شود. با وجود کاهش اعتماد عمومی نسبت به دولت‌ها در سطح جهانی، بعید است که پارلمان جایگاه سابق خود را بیابد. رسانه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های تصویری در جهت‌دهی به افکار عمومی قدرت بی‌سابقه‌ای یافته‌اند و احتمالا در عمل پارلمان‌ها و دولت‌ها کمترین اثرگذاری را بر آن داشته باشند. هوش مصنوعی، متاورس، واقعیت‌های آمیخته و تکنولوژی‌های جدید از شیوه‌های حکمرانی سابق پیشی گرفته‌اند و پارلمانتاریسم به عنوان ایده‌ای برای حکمرانی در گذشته شاید چندان قابل توصیه نباشد. هرچند با مرور تمام این انگاره‌ها پایان پارلمانتاریسم قریب‌الوقوع نیست، تنها و تنها اگر پارلمانتاریسم نیز تغییر کند.

دگردیسی پارلمانتاریسم در نسبت با دیجیتالیسم ضروری است، زیرا دیجیتالیسم شرایط خود را بر همه‌چیز تحمیل می‌کند و نهادهای سیاسی – حقوقی نیز برای ادامه حیات تغییرات را (حتی به سختی و با گذر از رنج‌های بسیار) می‌پذیرند. پارلمان برای آنکه نماینده آحاد ملت باشد، می‌بایست خود را در نسبت با تکنولوژی‌های جدید روزآمد کند. دیجیتالیسم به تغییرات سیاسی – اجتماعی سرعت بخشیده است و پارلمان نه برای مصون ماندن، بلکه برای همگام شدن با تغییرات ملزم است خود را با منطق تحولات دیجیتالی هماهنگ کند. هم‌چنین دستگاه‌های سیاسی مانند نهادهای دیپلماتیک پیشتر متوجه تطور امر سیاسی شده‌اند و امروزه بحث‌های دیپلماسی دیجیتال در نظریه و عمل جدی گرفته می‌شود، و پارلمان نیز در مقام یک دستگاه سیاسی باید در تدوین نظریه پارلمان سایبری سریع‌تر اقدام کرده و آن را اجرا کند.

پارلمان سابقا این اراده را داشت که درباره مسائل و پدیده‌ها قانون‌گذاری کند و تصمیم بگیرد، اما دیجیتالیسم مانند آن امور پیشامدرن و مدرن نیست، بلکه خود وضعیتی جدید است و نه‌تنها پارلمان نمی‌تواند دیجیتالیسم را کنترل کند، بلکه اراده سوژه‌های دیجیتال امکان انقیاد پارلمان را دارند. مسئله‌ دیگر این نیست که پارلمان می‌تواند در یک محفل خصوصی یا نیمه‌خصوصی اینترنت را فیلتر یا محدود کند، بلکه این اینترنت است که می‌تواند در یک فضای عمومی یا شبه‌عمومی پارلمان را از اراده سیاسی‌اش محروم و معزول کند.

فرض محال محال نیست. می‌توان درجه صفر پارلمانتاریسم را تصور کرد. در شرایط دیجیتال اگر نهاد پارلمان نباشد، چه جایگزین‌هایی برای آن قابل تصور است؟ دیجیتالیسم به عنوان وضعیتی خودبسنده که «در و برای خود» عمل می‌کند، توزیع قدرت را به شکل و شمایل مخصوص به خودش اجرا می‌کند. احتمالا پلتفرم‌ها حکمرانی را در دست می‌گیرند و اراده‌شان بر نهادهای سیاسی سنتی غلبه می‌کند. البته این تصور نیز جدید نیست و با قدرت‌یابی شرکت‌های چندملیتی و تفوق بنگاه‌های سایبری بزرگ در «سیلیکون‌ولی» این انگاره‌ها پیشتر نیز تقویت شده بود. شاید دموکراسی مستقیم دیجیتالی در شبکه‌های اجتماعی به وجود بیاید، به این صورت که شهروندان در فرایندهای تصمیم‌گیری مشارکت دموکراتیک موثرتری داشته باشند. سویه‌ها و سایه‌های این ماجرا نیز هم‌اکنون در رسانه‌های اجتماعی کم و بیش دیده می‌شود. ممکن است ساختارهای مدیریتی غیرمتمرکز در جامعه توسعه پیدا کنند و مهم‌ترین نمونه آن نیز بلاک‌چین است، زیرا در این مثال نهادهای مرکزی به حاشیه می‌روند. تصور همه‌کاره شدن هوش مصنوعی و کنترل جامعه توسط آن نیز مطرح است، و در فیلم‌های سینمایی سایبرپانکی نیز این تصور بارها به تصویر کشیده شده است.

نزدیک به ۲۰۰ سال از تکوین دولت – ملت‌ها می‌گذرد و در بستر دولت – ملت‌های مدرن پدیده‌هایی واقعی نظیر بازار، جامعه مدنی و دولت شکل گرفته‌اند. ملت در چارچوب دولت – ملت مدرن نمایندگانی را جهت تصمیم‌گیری‌های بهینه و تجمیع‌شده به پارلمان می‌فرستاد و پارلمان جایی بود که ملت آن‌جا بود. پارلمان مرکز نزاع‌های واقعی بود، و اگر قرار باشد پارلمان هنوز هم حیثیت و هویتی قابل اعتنا داشته باشد، باید جایی باشد که امروزه ملت آن‌جاست، یعنی جامعه دیجیتال، جامعه شبکه‌ای و جامعه پلتفرمی.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا