سایبرپژوه– نخستین معضلی که به هنگام سخن گفتن از «جنگ ترکیبی»[۱] با آن مواجهیم، تعریف این پدیده است. دشواری تعریف این پدیده دو علت عمده دارد: اولا مرسوم شدن این اصطلاح در زمینه علوم سیاسی و نظامی در عرصه بینالمللی بسیار متاخر است و تاریخ بهکارگیری آن سابقهای کمتر از بیست سال دارد. توضیح مطلب اینکه مصطلح شدن این واژه، به سال ۲۰۰۷ میلادی بازمیگردد، یعنی زمانیکه یک پژوهشگر نظامی اهل ایالات متّحده به نام فرانک هافمان[۲]، با در نظر گرفتن رخدادهای جنگ سیوسه روزه (تقابل حزبالله لبنان با ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی) و استراتژیهای جنگی نامتعارف نیروی نظامی حزبالله در مواجهه با ارتش این رژیم متجاوز، از «تهدید ترکیبی» و «جنگ ترکیبی» سخن گفت و از آن پس، این دو اصطلاح و موارد مشابه با این در ادبیات سیاسی و نظامی غرب، رفتهرفته جایگاهی رسمی پیدا کردند. ثانیاً به این دلیل که بهکارگیری این اصطلاح نه در محیطهای آکادمیک، بلکه بیشتر در ادبیات ژورنالیستها، دولتمردان، و سیاستمداران مرسوم شده است، دقت نظری که لازمۀ تعریف دقیق، جامع، و مانع یک اصطلاح علمی است همچنان در مورد اصطلاح جنگ ترکیبی اعمال نشده است.
معنای نخستین جنگ ترکیبی
اصطلاح جنگ ترکیبی از زمان مرسوم شدنش تاکنون، در موارد مختلفی به همان معنایی به کار گرفته شده است که فرانک هافمان از آن مراد کرده بود. برای نمونه، استراتژیهای نظامی نیروهای حوثی یمنی در مقابله با متجاوزین سعودی را برخی مصداق جنگ ترکیبی میدانند. همچنین برخی تاریخنگاران در اشاره به شیوۀ جنگهای غیرکلاسیک و بهکارگیری نیروهای شبهنظامی در طول تاریخ، از این اصطلاح یاد کردهاند. برای نمونه، استفاده ایالات متحده آمریکا از آژانس اطّلاعات مرکزی[۳] این کشور به منظور حمایت کردن از شبهنظامیان در دوران جنگ ویتنام از سوی برخی پژوهشگران تاریخ، جنگ ترکیبی خوانده شده است.
در این معنا، جنگ ترکیبی نام دیگریست برای اشاره به جنگهای نامنظم و غیرخطی که در آنها، از استراتژیهای غیرمرسوم برای پیشبرد اهداف نظامی استفاده میشود. این معنا را میتوان معنای نخستین جنگ ترکیبی در نظر گرفت و سایر معانی این اصطلاح را از دل آن بیرون کشید. توضیح آنکه شاید در ابتدا، «ترکیبی» بودن یک جنگ به معنای بهکارگیری استراتژیهای نظامیِ غیرمعمول و بیسابقه در بحبوحه برپایی آن جنگ باشد، اما رفتهرفته، صفت «ترکیبی» از خصوصیت اطلاق به رویدادهای نظامی فراتر میرود و ناظر به هر راهبردی میشود که طرفین تخاصم به منظور پیشبرد اهداف خویش از آن استفاده میکنند.
بدون توجّه به اینکه راهبرد مذکور نظامی باشد یا در حوزه دیگری به کار گرفته شود. برای نمونه، ژنرال فیلیپ بریدلاو[۴] در نشست مجلس سنای ایالات متحده آمریکا به تاریخ یکم فوریۀ سال ۲۰۱۶، مدعی شد که دولت روسیه در حال بهرهگیری از پناهجویان جنگ داخلی سوریه، به منظور آسیب رساندن به کشورهای اروپایی و تضعیف این کشورها از نظر اقتصادی و اجتماعی است. این تهدید روسیه برای اروپا که ژنرال بریدلاو مدّعی آن شده بود «تهدیدی ترکیبی» خوانده شد.
معنای توسعهیافته یا ثانوی جنگ ترکیبی
در این معنا که معنای ثانوی جنگترکیبی است و از توسعه مصداقی صفت «ترکیبی» به منظور اطلاق بر استراتژیهای غیرنظامی نشات میگیرد، دیگر نمیتوان جنگترکیبی را نام دیگری برای جنگهای نامنظم و غیرکلاسیک تلقی کرد. در این معنای ثانوی و توسعهیافته، جنگ ترکیبی بر حوزه گستردهای از منازعات دلالت دارد که از میدان نبرد فیزیکی تا فشارهای اقتصادی نظیر تحریمهای یکجانبه و بینالمللی، تا وجوه گوناگون جنگ نرم و جنگ شناختی اطلاق میشود و تمامی این حوزههای ممتاز و متمایز را به صورت یک پیکره واحد در بر میگیرد. به این معنا، جنگ ترکیبی یک پدیده کلان و جامع است که هر صورت و قالبی از منازعه را میتوان در گستره معنایی آن جای داد. مثلا منازعات نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، شناختی، سایبری، و… همگی وجوه مختلفی از این پدیدار گسترده و واحد در نظر گرفته میشوند.
[۱]. hybrid warfare
[۲]. Frank Hoffman
[۳]. Central intelligence agency (CIA)
[۴]. General Philip Breedlove