تکنولوژی و هوش مصنوعی

ادعای یک کتاب جدید: شاید تلفن های ما مشکل اصلی نیستند.

کتاب جدید “Unlocked” اثر پیت اچلز، استاد روان‌شناسی و ارتباطات علمی، با بررسی دقیق و شواهد علمی به چالش می‌کشد که آیا تلفن‌های همراه و دستگاه‌های دیجیتال واقعاً برای سلامت روان ما مضر هستند یا خیر؟ او از طریق مطالعات و آمارهای مختلف نقدهایی را مطرح می‌کند و به سوالاتی از جمله آیا واقعاً اعتیاد به صفحه نمایش وجود دارد یا آیا دستگاه‌های دیجیتال برای تمرکز و خواب ما تأثیر می‌گذارند، پاسخ می‌دهد


ترجمه: سینا امامی

  • دستگاه‌های دیجیتال تمرکز ما را حتی از یک ماهی گلی هم کمتر کرده اند. نور آبی که این دستگاه‌ها از خود ساطع می‌کنند خواب ما را بهم می‌ریزد. نگران کننده تر این است که تلفن‌های همراه سلامت روان جوانان و به‌ویژه دختران نوجوان را مختل می‌کنند. با این همه، فناوری‌های دیجیتال آفتی برای جامعه هستند. درست است؟

روان‌شناس پیت اچلز در کتاب جدیدش با عنوان «Unlocked» که در تاریخ ۲۱ مارس منتشر می‌شود، این موضوع را به چالش می‌کشد. اچلز، استاد روان‌شناسی و ارتباطات علمی در دانشگاه Bath Spa در انگلستان، پیش‌تر ترس از اینکه بازی‌های ویدیویی کودکان را مثل زامبی پرخاشگر می‌کنند، را رد کرده بود. اکنون، او توجه خود را به یک اضطراب‌ اجتماعی مهم تر یعنی “زمان صرف شده در مقابل صفحه تلفن همراه و تلویزیون” معطوف کرده است. اچلز به این نکته اشاره میکند که برخلاف تصور عموم، شواهدی مبنی بر اینکه دستگاه‌های دیجیتال باعث آسیب های مختلف از جمله ضعف در سلامت روان، کاهش خواب، کاهش تمرکز میشوند را ضعیف دانست.

اچلز می‌گوید: “ما شاهد عناوین بسیار جسورانه ای هستیم که به نظر می‌رسد علمی هستند که صراحتا می‌گویند: این‌ دستگاه ها برای ما مضر هستند. و البته، این با دیدگاه ما مطابقت دارد.” اما پس از ملاحظه دقیق شواهد در مورد اینکه زمان صرف شده در مقابل صفحه نمایش چگونه بر خواب ، تمرکز و سلامت روان ما تأثیر می‌گذارد، “متوجه می‌شوید که واقعاً موضوع به این سادگی نیست.”

هنوز صفحه نمایش‌ها را مقصر ندانید.

اچلز در کتاب “Unlocked”  (که می‌گوید هیچ‌گاه حمایت مالی از شرکت‌های فناوری نگرفته و با آنها همکاری نکرده است) از مطالعاتی که ادعا می‌کنند تأثیرات منفی تلفن‌های همراه را نشان می‌دهند، با دقت پرده‌برداری می‌کند. برای انجام این کار، او به طور دقیق وارد جزئیات مطالعات می‌شود و نقاط ضعف آن‌ها را مشخص می‌کند.

اچلز میگوید : به طور مثال، ادبیات مربوط به زمان نمایش و سلامت روان را در نظر بگیرید. اکثر مطالعات، داده‌ها را از نظرسنجی‌های بزرگ به‌دست می‌آورند، و بررسی می‌کنند که آیا افرادی که گزارش میدهند “بیشتر وقت خود را صرف فعالیت‌ در پشت صفحه‌نمایش میکنند”، احتمالا سلامت روان ضعیف تری دارند یا خیر. با این حال، او می‌گوید مطالعات نظری مانند این‌ها، قربانی یک مسئله تجربی کلاسیک می‌شوند – ارتباط و وابستگی آنها به معنای علت و معلول یکدیگر نیست. به جای اینکه زمان صرف شده در یک تلفن همراه علت مشکلات روانی باشد، ممکن است مشکلات روانی علت این باشد که افراد بیشتر از تلفن‌های همراه خود استفاده میکنند، یا هر دو موضوع ممکن است ناشی از عواملی مانند تنهایی باشند.

حتی با در نظر گرفتن این موضوع، بازتحلیل یک مقاله تاثیرگذار که ادعا میکرد “زمان استفاده از صفحه نمایش” قویا رابطه مستقیمی با افسردگی دارد، نشان داد که “کمتر از نیم درصد از علائم افسردگی که یک دانش‌آموز دختر گزارش داده است، با دانستن مقدار استفاده او از رسانه‌های اجتماعی قابل پیش‌بینی است.” اچلز بسیاری از نقص‌های درک شده در تحقیقات مربوط به “زمان صرف شده در مقابل صفحه نمایش” را مستند می‌کند، مانند ناهماهنگی محققان در نحوه تعریف آنها از “زمان صرف شده در مقابل صفحه نمایش”. وی می‌گوید: “هنگامی که شما شروع به بررسی این موضوع می‌کنید و ادبیات یکسانی ندارید، این موضوع به نتیجه نمی‌رسد.”

در طول کتاب، اچلز بیش از هر چیز تاکید می‌کند که تنها با مخالفت با این موضوع به نتیجه گیری خود نرسیده است. بلکه، او می‌گوید که این یک باور رایج در میان کسانی است که درباره این موضوع تحقیق می‌کنند. به عنوان مثال، یک بررسی درباره موضوع “سلامت روان نوجوانان در دوران دیجیتال” که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است، مشخص کرد که “بیشتر تحقیقات تاکنون مرتبط و وابسته به هم بوده است، تمرکز بر روی بزرگسالان در مقابل نوجوانان داشته است و ترکیبی از تناقضات مثبت، منفی و معانی بی ارزشی ایجاد کرده است.”

اچلز همچنین در حدود ۲۰۰ صفحه ارزیابی می‌کند که آیا دستگاه‌های دیجیتال بر تمرکز و خواب ما تأثیر می‌گذارند (او استدلال میکند که احتمالا تاثیری ندارند)؛ آیا اعتیاد به صفحه نمایش واقعاً وجود دارد (وی این را نیز انکار می‌کند)؛ و بسیاری موارد دیگر. بحث‌های فشرده در مورد آمار و آزمایش‌ها، با داستان‌های شخصی صادقانه از تجربیات او و خانواده‌اش با فناوری، ترکیب شده است.

آخرین وحشت اخلاقی

اچلز، یک گیمر پرشور، به یاد دارد که در سال ۲۰۱۱ یک عنوان خبری از یک نورولوژیست برجسته خوانده بود که هشدار می‌داد: بازی‌های رایانه‌ای باعث “زوال عقل” در کودکان می‌شوند اما بنطر او این خبر منطقی نبود.

اچلز که در آن زمان به عنوان محقق فوق دکترا کار می کرد و روی روانشناسی تکاملی متمرکز بود، به یاد می آورد: «من به میخانه رفتم و با تعدادی از همکارانم در محل کار مست کردم و کمی بداخلاق و عصبانی شدم. یک نفر که مطمئنم از صحبت های من خسته شده بود، گفت: «خب، چرا به جای حرف زدن، یک تحقیق در این زمینه انجام نمیدهی؟»

او این کار را انجام داد و کتاب Lost in a Good Game را در سال ۲۰۱۹ منتشر کرد. Lost in a Good Game و Unlocked به وحشت اخلاقی که همراه با ظهور شکل جدیدی از رسانه همراه است میپردازد. در Unlocked، مقایسه تاریخی اچلز از وحشت اخلاقی به لغو مالیات کاغذ در بریتانیا در سال ۱۸۶۱ است، پس از آن برخی نگران بودند که زنان، کودکان و طبقات کارگر نیاز به حمایت و محافظت در برابر نفوذ ادبیات زشت در آنها را دارند. اما در طول تاریخ، نگرانی های دیگری نیز وجود داشته اند: از مردم یونان باستان که متعجب بودند که “نوشتن” چه آسیبی می تواند داشته باشد، تا ترس از «اعتیاد به رادیو»، و نگرانی از اینکه تلویزیون ممکن است رفتار خشونت آمیز را ترویج کند.

اچلز می گوید این دلیلی برای پایان دادن به ماجرا نیست. اما دلیلی برای شک و تردید است. او می پرسد: “آیا این همان چیزی است که ما واقعاً باید نگران آن باشیم؟ پاسخ در لحظه این است: ما نمی دانیم. نمی توانیم بدانیم. زیرا ما اطلاعات کافی در اختیار نداریم.”

بررسی دیجیتال

این چیزی بیش از یک بحث خشک دانشگاهی است – قانونگذاران در سراسر جهان شروع به پیشنهاد قوانینی کرده اند که به طور قابل توجهی نحوه استفاده مردم از دستگاه های دیجیتال را تحت تأثیر قرار میدهند. در ایالات متحده، سناتور جاش هاولی، یک جمهوریخواه از میزوری، طرحی را پیشنهاد کرده است که استفاده از سایت های شبکه های اجتماعی برای کودکان زیر ۱۶ سال ممنوع است. در بریتانیا، گزارشی مبنی بر بررسی همین موضوع توسط نخست وزیر ریشی سوناک در دستور کار قرار گرفته است.

اچلز تأکید می‌کند که هر گونه اقدام باید بر اساس شواهد باشد. به دو دلیل، اول اینکه مقررات بی‌اساس ممکن است شکست بخورند یا حتی نتیجه معکوس داشته باشند، به عنوان مثال، او به قانون سیندرلا در کره جنوبی در سال ۲۰۱۱ اشاره می‌کند که کودکان زیر ۱۶ سال را از بازی آنلاین ویدیویی بین ساعت ۱۲ شب تا ۶ صبح منع کرد. تجزیه و تحلیل این قانون نشان می‌دهد که میزان خوابی که یک فرد جوان ​​دریافت می‌کرد، بطور متوسط فقط ۱.۵ دقیقه افزایش یافته است، در حالی که میزان زمانی که آنها در طول روز در اینترنت سپری می‌کردند، نیز افزایش یافته است. نتیجه‌ای که قانونگذاران کره جنوبی به سختی از آن رضایت داشتند.

اچلز می‌گوید دلیل دوم این است که گفتمان عمومی پر شور می‌تواند صنعت فناوری را از دردسر آزاد کند. او می‌گوید: «ما با بسیاری از این نوع فن‌آوری‌ها از مسیر خارج شده‌ایم – آنها رفاه را به عنوان دغدغه شماره یک خود نمیدانند، و من فکر می‌کنم که این نیاز به تغییر دارد.» اما برای اینکه بتوانیم چنین مکالماتی با صنعت داشته باشیم، باید بتوانیم مشکل را به درستی و نه به شکل احساسی، شناسایی و درباره آن صحبت کنیم.»

مرجع: time.com

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا