کمتر لایک کن و بیشتر زندگی کن!
آیا شما هم از اعتیاد به موبایل و شبکه های اجتماعی رنج می برید؟ احتمالا کتاب «مینیمالیسم دیجیتال» سرنخ های خوبی برای پیدا کردن پاسخ داشته باشد. مینیمالیسم دیجیتال معرفی نوعی سبک مواجهه با فضای مجازی همراه با دستورالعمل های عملیاتی برای انجام آن است به طوری که در این کتاب با اصولی در مورد علت اعتیاد به فناوری و ترک کردن گام به گام آن آشنا می شوید. البته، این تنها یک نوع خاص از مواجهه انتقادی با فضای مجازی است؛ شاید شما نسخه بهتری برای تعامل با فناوری های جدید داشته باشید!
۱-مقدمه؛ مینیمالیسم دیجیتال در مورد چیست؟
خیلی ساده و سرراست، می توانیم کتاب «مینیالیسم دیجیتال» را نوعی سبک زندگی بنامیم. کال نیوپورت یا همان نویسنده کتاب تلاش کرده با تکیه بر عنصر «تمرکز»، آشفتگی های پیرامونی ما در زندگی امروز را درمان کند. با توجه به همین دو جمله، تصور اینکه کتاب «مینیمالیسم دیجیتال» در رده «کتاب های انتقادی راجع به فرهنگ مصرف فناوری های جدید» دسته بندی می شود دشوار نیست. کتاب های انتقادی راجع به فرهنگ مصرف، به موازات آشکارتر و همگانی تر شدن اثرات سوء فناوری های جدید، به مرور جای خود را در کتابخانه بسیاری از افراد باز کرده اند.
بخش عمده ای از این استقبال به فلسفه عملی و توجه نویسندگان به جریان زندگی روزمره مربوط است؛ هر چند که عامل زیربنایی آن، نیاز و تشنگی مخاطبان به این دست محتواهاست. امروز بسیاری از مردم می توانند به راحتی فهرستی از مضرات فناوری های جدید را گزارش کنند. روند رو به رشد آگاهی مردم نسبت به ماهیت فناوری های جدید به گونه ای است که مرزهای سواد و سن و البته جغرافیا را درنوردیده و تقریبا به چیزی از سنخ «شعور عمومی» تبدیل شده. با این حال هر چند بپذیریم شعور عمومی می داند که فناوری های جدید «مضراتی» هم با خود دارند، اما توجه به کاربردها یا وابستگی روانی مخاطبان، اجازه نمی دهد تا کنش افراد بر اساس همین «مضرات» تنظیم شود.
امروز بسیاری از مخاطبان تصور می کنند مضرات فناوری های جدید به سادگی همان «هزینه»هایی است که در زندگی روزانه انجام می دهیم. در مقابل، کال نیوپورت در سراسر این کتاب تلاش می کند تا چنین تصوری را به چالش بکشاند. او می خواهد نشان دهد تصور ما از مضرات فناوری های ارتباطی جدید بسیار سطحی تر از چیزی است که در واقعیت اتفاق می افتد و برای جبران این مشکلات، به طور همزمان باید توانایی نظری و عملی خودمان را افزایش دهیم.
۲-مختصری در مورد بخش های کتاب
کتاب در دو بخش کلی تالیف شده. بخش اول به بنیادها و پیش نیازهایی برای درک مینیمالیسم دیجیتال اختصاص دارد. شروع کتاب، با توصیف وضعیتی آغاز می شود که نیوپورت با واژه «مسابقه تسلیحاتی نابرابر» سعی در تاکید بر جنبه های خشونت آمیز آن دارد. او می گوید فناوری های ارتباطی جدید عامدانه خودشان را در جهت بهره گیری از ضعف های انسانی توسعه داده اند؛ هر چند که شاید در ابتدای راه چنین نیتی نداشتند. قهرمان نویسنده در فرازهای ابتدایی کتاب «تریستان هریس» است؛ مردی که روزگاری در «سیلیکون ولی» با آینده درخشانی شناخته می شده اما به ناگاه بر روی اثرات مخرب و غیرانسانی فناوری های جدید تمرکز می کند.
نویسنده در فصل بعدی به وضوح دلایل خود برای طرح مینیمالیسم دیجیتال را روشن می کند. مینیمالیسم دیجیتال چیزی از سنخ دانستنی های مجلات نیست. بلکه نوعی از سبک زندگی است که به طور آگاهانه توسط کاربران انتخاب می شود. همچنین مینیمالیسم دیجیتال بر خلاف تصور اولیه، به معنی انزوا از محیط های اجتماعی آنلاین یا دور انداختن سخت افزار های مربوط به آن نیست؛ بلکه این فلسفه به نوعی خودتنظیمی آگاهانه مربوط است که تلاش می کند کاربران را با منطق حسابگرانه خاصی آشنا کند. دقیقا در همین نقطه است که تفاوت این کتاب با بسیاری از اندیشه های انزواطلب در مورد فضای مجازی روشن می شود.
نیوپورت به صراحت می گوید هدف او کنار گذاشتن فناوری های ارتباطی جدید به طور مطلق نیست. هر چند مهم ترین مثال او در بخش اول فصل اول کتاب به مردی مربوط است که آگاهانه کلبه ای جنگلی به دور از شهر می سازد و با فراغت آنجا زندگی می کند، اما همانجا نیز سریعا اشاره می کند که مقصود خاص او از طرح آن داستان، منطق «حسابگرانه»ای است که می بایست درپیش گرفته و سود و زیان های هر انتخاب را به نحوی وسواسی بررسی کنیم. با طرح این مسئله، نویسنده تلاش می کند فاصله مشخصی میان رویکرد خودش و نگاه های رمانتیک یا بدبینانه ترسیم کرده و اثر خود را از قضاوت های زودهنگام دورنگه دارد.
انتهای فصل اول، مقدمه ای بر بخش دوم کتاب نیز محسوب می شود. این فصل که «پاکسازی دیجیتال» نام دارد، در حکم مقدمه برای ورود به آیین جدیدی است که نیوپورت قوانینش را طراحی کرده است. پاکسازی دیجیتال مانند نسخه دمو است که کاربران می توانند کم و کاستی های خودشان را در طول این دوره بسنجند. این دوره که حدودا یک ماه به طول می انجامد، بر پایه کاهش آگاهانه مصرف، تدبیر برای پر کردن اوقات خالی شده و سپس بازگردادن انتقادی و گزینشی منابع مصرف اینترنتی است.
در بخش دوم کتاب که «تمرین ها» نام دارد، چهار اصل اساسی برای تحقق مینیمالیسم دیجیتال بیان شده. نویسنده در هر فصل از این بخش، با استتناد به نمونه ها و داستان های مختلف، تلاش می کند ضرورت هر کدام از اصول خود را اثبات کند. اولین اصل «توجه به تنهایی» و گذران بخش از اوقات فرد به صورت تنهاست. افرادی که می خواهند ورژن نیوپورتی مینیمالیسم دیجیتال را رعایت کنند، می بایست زمان هایی برای خلوت با خودشان اختصاص دهند و از گام های تمرینی مانند پیاده روی در خانه، نوشتن نامه به خود و … بهره بگیرند. دومین اصل «لایک نکردن» است. نویسنده هر چند به وجه اجتماعی زندگی انسان تاکید دارد، اما فرایند لایک کردن را در تضاد با نوعی منطق گفتگویی و اجتماعی می داند. سومین اصل «بازگرداندن تفریح» نام دارد که به ضرورت پر کردن فضای خالی جدید ناشی از مینیمالیسم اشاره می کند. در اصل چهارم نیز «ایستادگی در برابر میل به جلب توجه» برجسته می شود. حذف شبکه های اجتماعی، استقبال از رسانه های آهسته و به طور کلی تمریناتی که بتوانند فرد را از چرخه اقتصاد توجه خارج کنند در این زمینه موثر محسوب می شوند.
۳-مینیمالیسم دیجیتال؛ نگاهی انتقادی
باید صراحتا بگویم اگر احساس می کنید به توصیه یا گام هایی برای ترک اعتیاد در فضای مجازی نیاز دارید، مطالب این کتاب «تا حدودی» کمک کننده اند. قید «تا حدودی» به این دلیل نیست که آنها ناقص اند یا بخشی از مسئله را ناگفته گذاشته اند؛ برعکس، اتفاقا به این دلیل «تا حدودی» مفیدند که جنبه های خیلی زیادی از زندگی را تحت تاثیر قرار می دهند. دستورالعمل های کتاب برای مخاطبانش مانند نقشه گنج است، اگر عقب تر یا جلوتر راه برویم به آن نخواهیم رسید. اما پرسش اینجاست: آیا مینیمالیسم دیجیتال حقیقتا گنج است؟
مینیمالیسم دیجیتال یک سبک زندگی است؛ اما نه از آن نوعی که انتظار داریم. هر چند جنبه های انتقادی مطرح شده نسبت به فناوری های جدید ارتباطی، همان چیزی است که بسیاری از مخاطبان از ته دل آن را می پذیرند و با تمام وجودشان به آن احسنت می گویند؛ ولی بخش دوم و علمی کتاب کاملا در فضایی خاص و محدود نوشته و توصیه شده است.
در واقع اگر بخواهیم مهم ترین نقطه ضعف مینیمالیسم دیجیتال را پیدا کنیم، باید همین نقطه را خوب کندوکاو کنیم: بسیاری از افراد اصلا «امکان» فرا رفتن از موقعیتی که درون آن گیر کرده اند را ندارند. هر چند نویسنده تلاش می کند چالش های دستورالعمل های خودش را نیز بیان کند، اما عملا با حذف یا کمرنگ سازی وجوه اجتماعی زندگی مخاطب، پدیده «اجتماعی» اعتیاد به اینترنت را به وجوه «روانی» آن تقلیل می دهد. نیوپورت به خوبی می داند و اشاره می کند که این پدیده، امری اجتماعی است؛ اما هنگام توصیه برای خلاص شدن از شر اوضاع (که بیشتر حجم کتاب را هم به همین بحث اختصاص داده) مجبور می شود آن را به امری روانشناختی تقلیل دهد. این همان رازی است که می تواند نقد اجتماعی را به سبک خاصی از زندگی پیوند بزند؛ سبکی که اغلب در مواجه با موارد مشابه، با نام «فرقه» از آنها یاد می کنیم.
همانطور که والتر بنیامین منتقد فرهنگی برجسته اشاره کرده است، فرقه ها حاوی دستورات الهیاتی نیستند بلکه بر فهرستی از توصیه ها و دستورالعمل ها سازمان یافته و با نوعی تمایزگذاری میان گروه پیرو با بقیه مردم مشخص می شوند. در همین زمینه، مینیمالیسم دیجیتال عملا نوعی فرقه است. هر چند نیوپورت تلاش میکند تا با دفاع از فلسفه آگاهی بخشی نسبت به کاربردهای فناوری های جدید، کمی از جنبه فرقه بودن طرح خود بکاهد، اما عملا نمی تواند به مقصود برسد. به طوری که این ناکامی هم از مقایسه حجم بخش اول و دوم یعنی بخش های نظری و عملی مشخص می شود و هم از نقد و بررسی محتوای بخش اول.
بررسی دقیق تر بخش اول کتاب نیوپورت، نقطه ضعف دیگری علاوه بر فرقه گرایی نشان می دهد: عدم توجه به زمینه فرهنگی توسعه فناوری های جدید. نیوپورت به درستی اشاره می کند که «شرکت» های فناوری، امروز مقصر دزدیده شدن حواس و توجه ما هستند. اما مسئله اینجاست که آنها تنها بخشی (هر چند بخشی مهم) از یک زنجیره به هم پیوسته در دنیای جدید محسوب می شوند. بدون نگاهی کلان به مناسبات اقتصادی و سیاسی در جهان، قادر به شناخت دقیق مضرات فناوری های جدید نخواهیم بود؛ چه برسد به تعقیب دستورالعمل های خاص در جهت مخالف آن. به بیان دیگر، صحبت های نویسنده تنها برای «دسته ای» از مخاطبین در کشورهای توسعه یافته، یا بخش بسیار خاصی از افراد در کشورهای در حال توسعه کاربرد دارد. بخش عمده کاربران فضای مجازی همان طور که بالا تر اشاره شد، اصلا امکان رهایی از محدودیت های آن را ندارند. برای مثال، می توانیم خانواده ای متشکل از یک پدر کارمند و یک مادر معلم و دو فرزند دبستانی در نظر بگیریم: برای این خانواده اساسا مجالی برای طرح گزینه های دیگر نیست. آنها هنگامی که با کرونا مواجه می شوند چاره ای جز سپردن خود و کودکانشان به نمایشگر ندارند، یا هنگامی که به تعطیلات آخر هفته می رسند آنقدر بضاعت ندارتد تا بتوانند به طبیعت گردی بپردازند. از طرفی به علت توسعه نامتوازن، برای کسب مشاغل خدماتی به کلانشهر آمده اند و از خانواده خودشان نیز دور افتاده اند. فضای زندگی آنها در حاشیه شهر نیز پر از آپارتمان هایی است که متشکل از افراد غریبه مثل خودشان است. بنابراین مینیمالیسم برای چنین مخاطبی چیزی شبیه افسانه است.
با نگاهی گسترده تر متوجه خواهیم شد بخش بسیار زیادی از کاربران همین گونه اند. هر چند آنها اغلب معتاد به فناوری اند؛ اما از همان ابتدا میان اعتیاد به فناوری یا عدم اعتیاد انتخابی نداشته اند. در همین نقطه است که تمام سبک زندگی های مبتنی بر مینیمالیسم به هم می رسند. مینیمالیسم تنها با نوعی فراغت (چه مادی، زمانی و …) ممکن می شود که اساسا در اکثریت جمعیت جهان وجود ندارد. در اینجا می توان مینیمالیسم دیجیتال را با کتابی مانند «فقر احمق می کند» مقایسه کرد. در کتاب فقر احمق می کند به خوبی اثرات فقر زمانی، مالی و … در نشان داده می شود. فلذا امروز نکاتی مانند اینکه چرا میان افراد فقیر، انسان های چاق پیدا شوند؛ یا چرا در خانه افراد کم بضاعت تر خرت و پرت های بیشتری یافت می شود از رازآمیزی کم تری برخوردارند.
در نتیجه، هر چند مینیمالیسم دیجیتال به میزانی از برخورداری (فراغت، سلامت، مالی، جغرافیایی و … ) و تمایل برای انتخاب این نوع از سبک زندگی بستگی دارد؛ اما در تحلیلی کلان، نمی تواند از محدودیت های افق تحلیل خود عبور کند و اثری راجع به «مخاطب عام» باشد.