پراکندگیِ قدرت؛ تحول مفهوم قدرت در عصر سایبر
در یک تحلیل کلی می توان ادعا کرد که دو گونه جابجایی قدرت در قرن حاضر وجود دارد. نخست جابه جایی قدرت از دولتی به دولت دیگر و دیگری پراکندگی قدرت است. منظور از پراکندگی قدرت این است که قدرت از انحصار دولت ها خارج شده است. این پراکندگی حاصل انقلاب ارتباطی است. معضل حکومت ها در عصر کنونی اطلاعات کثرت رویدادهایی است که حتی قدرتمندترین دولت ها نیز بر آن اشرافی ندارند. برخی معتقدند جوامعی مجازی در اینترنت شکل می گیرند و با گذار از حدود ارضی، الگوهای حکمرانی خاص خود را ایجاد می کنند. کشورها و دولت ها محوریت خود را در حیات انسان ها از دست می دهند.
۱- انقلاب اطلاعاتی
انقلاب اطلاعاتی حاضر، که گاه آن را «انقلاب صنعتی سوم» می نامند، مبتنی بر پیشرفت های سریع فناوری رایانه ای، ارتباطی و نرم افزاری است که به نوبه خود کاهش شگرف هزینه های تولید ، فراروی، انتقال و جست و جوی اطلاعات را در پی داشته اند. توان رایانه ای طی سی سال اخیر هر هجده ماه دوبرابر شده و در آغاز قرن بیست و یکم هزینه آن یک هزارم هزینه مشابه در اوایل سال ۱۹۷۰ بود. شبکه متا در سال ۲۰۱۴ نزدیک به نیم ترلیون کاربر داشت. پهنای باند به سرعت در حال توسعه است و هزیته ارتباطات همچنان رو به کاهش است حتی شتابان تر از قدرت رایانه ای. به این آمار دقت کنید: تا سال ۱۹۸۰ تماس های تلفنی از طریق سیم مسی تنها قادر به انتقال یک صفحه اطلاعات در ثانیه بود؛ امروز اما رشته ای نازک از فیبر نوری می تواند ۹۰۰۰۰ جلد کتاب را طی ثانیه ای جابه جا کند. در سال ۱۹۸۰ یک گیگابایت حافظه اتاقی را اشغال می کرد اما اینک ۲۰۰ گیگ هم در جیب شلوارتان جا می گیرد. حجم اطلاعات دیجیتال هر ۵ سال ده برابر شده است.
تغییر بنیادین در این انقلاب کاهش شگرف هزینه جابه جایی اطلاعات است. حاصل این کاهش بی گرانگی حجم اطلاعات قابل مبادله در سطح جهانی است.
اطلاعات منبع «قدرتی» کلیدی است که مردمانی بیشتر، بیش از پیش، به آن دسترسی خواهند داشت. این شاید بدین معنا باشد که سیاست جهانی دیگر تیول اختصاصی دولت ها نباشد. به طور کلی می توان بیان داشت که به موازات کاهش هزینه ها و موانع ورود به بازارها، انقلاب اطلاعاتی از قدرت کشورهای بزرگ کاسته و بر قدرت کشورهای کوچک افزوده کرده است. در عمل اما مناسبات بین المللی پیچیده تر از دلالت های «جبر باورانه فناورانه» از این قبیل هستند. برخی وجوه این انقلاب مددکار خردها و برخی نیز یاور بزرگتر ها و قدرتمندان است.
۲- ضعیف یا قوی؟
فناوری اطلاعات و آثار آن بر اعمال قدرت، چون شمیشیری دولبه، سودی برای کوچکتر ها دارد و منافعی برای بزرگترها. عرضه عمومی و آسان فناوری های سابقا پرهزینه نظامی به سود کشورهای کوچک و بازیگران غیردولتی است و بر آسیب پذیری کشورهای بزرگ می افزاید. اما کشورهای قدرتمند نیز از روندهای این چنینی سود می برند. حس گرهای مستقر در فضا، پخش مستقیم برنامه های رادیویی و تلوزیونی، حسابگرهای پر سرعت و نرم افزارهای پیچیده امکان جمع آوری و جابه جایی و آگاهی رسانی درباره رویدادهای پیچیده را درنواحی پهناور جغرافیایی فراهم می سازند.
۳-دولت ها و بازیگران فراملی
در عصر سایبر اطلاعات به منبع قدرت تبدیل شده و در اختیار مردم قرار گرفته است. بنابراین، سیاسـت جهـانی از تیـول دولـت هـا خـارج شـده اسـت. ازطرف دیگر، با انقلاب اطلاعاتی از قدرت کشـورهای بـزرگ کاسـته شـده و بـر قـدرت کشورهای کوچک افزوده شده اسـت. نه فقط شمار بازیگران فراملی افزایش یافته است بلکه بلکه نوعشان نیز تغییر کرده است. سازمان های فراملی در گذشته به شدت تحت تاثیر ساختارهای حجیم با سازمان رسمی بودند مثل کلیسا و شرکت های چند ملیتی اما امروزه متفاوت شده است و نهادهای غیر ساختار مند نیز قدرت یافته اند.
بسیاری از بازیگران فراملی مدعی نقش آفرینی به عنوان « وجدان جهانی» اند. و خود را نماینده طیف وسیعی از علایقی فراسوی حوزه نظارتی دولت ها می دانند. گاه این بازیگران در عین حال که انتخابشان نیز به شیوه ای دموکراتیک صورت نگرفته است با فشار مستقیم بر دولت ها و رهبران برای تغییر سیاست های آنان کمک می کنند. همچنین این بازیگران با اثرگذاری غیرمستقیم بر برداشت های عمومی نسبت به مشروعیت و تکالیف دولت ها و شرکت ها، به شکل گیری هنجارهای نوینی کمک کرده اند. این گروه ها قدرت سخت چندانی ندارند اما به یمن انقلاب اطلاعاتی قدرت نرم فراوان دارند و خیلی آسان قادرند علیه دولت ها یا هویت های تجاری افشاگری کنند و آن ها را بی اعتبار سازند.
نه فقط شمار بازیگران فراملی افزایشی شده است بلکه نوعشان نیز تغییر یافته است. جریان های فراملی پیشین به شدت متأثر از ساختارهایی حجیم یا سامانی رسمی بودند مانند شرکت های چندملیتی و یا کلیسای کاتولیک. افت هزینه ارتباطات در دوران اینترنت به سازمان های شبکه ای نه چندان ساختارمند با کارکنانی اندک میدان داده است.
گروه های تروریستی سابقا هم وجود داشت اما در عصر اینترنت تروریسم به عنوان پدیده ای که می توان نام «خصوصی شدن جنگ» آن را نامگذاری کرد تبدیل شده است. نسل کنونی برخی اسلام گرایان افراطی، هر چه قدر که ستایشگر آرمانی قرون هفدهمی باشند با اینترنت قرن بیست و یکمی نیز سازگارند. یارگیری دیگر چون سابق منحصر به اماکن فیزیکی مانند عبادتگاه ها و زندان ها نیست. افرادی سرخورده در نقاطی دور و منزوی نیز امکان برقراری تماس با جوامع مجازی تازه، متشکل از همفکرانی در سرتاسر جهان را خواهند داشت. چنین وب سایت هایی نه فقط یارگیری می کنند که آموزش هم می دهند.
در پایان می توان ادعا کرد، حتی کشورهای بزرگی چون آمریکا، با وجود قدرت سخت هنگفتشان، ناگزیر از همبازی شدن با نقش آفرینان نوین این صحنه اند. «فضای سایبری در عین حال که جایگزین فضای جغرافیای نشده و خدشه ای بر مرزهای حاکمیتی کشورها نیست، عرصه ای برای همزیستی است و تا حد زیاد آنچه را که مفهوم کشوری قدرتمند و برخوردار از حاکمیت و استقلال را القا می کند، پیچیده تر می سازد».
منبع: الهام گرفته از کتاب آینده قدرت نوشته جوزف نای