سیاست، بازی های ویدیویی را هم راحت نمیگذارد
سیاست و بازیهای ویدیوئی؟ اصلا چرا باید بین این دو پدیده کاملا متفاوت ارتباطی باشد. سیاست صحنه زد و خوردها، نزاعها و رقابتهای بسیار تعیینکننده برای کسب قدرت است. اما بازی ویدیوئی بیشتر برای «سرگرمی» و «پر کردن اوقات فراغت» است. به ظاهر با دو قلمرو بسیار متفاوتی مواجه هستیم اما ظاهرا سیاست قلمرو بازیهای ویدیوئی را نیز راحت نگذاشته است و آن را درنوردیده است! بسیاری از بازیها امکان بیموضع بودن نسبت به سیاست و امور سیاسی را از دست دادهاند و همواره متضمن مواضع سیاسی هستند از این بالاتر اکنون با پدیده «کمپینسازیها» در بازیهای ویدیوئی هستیم. بنابراین تصور اولیه ما از بیارتباطی امور سیاسی با بازیهای ویدوئی کمی باید تغییر کند. «جی چونگ» پژوهشگر حوزه بازیهای ویدیوئی دقیقتر به این موضوع پرداخته است.
بازی های ویدیویی همیشه یک موضوع حساس و بحثبرانگیز هستند، علیرغم اینکه چگونه میخواهند منبعی برای فرار باشند(راهی برای بازیکنان برای کنار گذاشتن مشکلات دنیوی و غوطهور شدن در دنیایی متفاوت)، به عنوان یک رسانه سرگرمی، این بدان معنی است که بسیاری از بازیکنان و سازندگان ممکن است بخواهند آن را غیرسیاسی و غیر حزبی نگه دارند تا مخاطبان زیادی را جذب کنند. مارک اولانو، دانشیار علوم کامپیوتر در دانشگاه مریلند، در شهرستان بالتیمور، اظهار داشت: «بیشتر بازیهای اصلی و بزرگ عمداً به یک طرح و برنامه سیاسی روی نمیآورند، زیرا نمیخواهند مخاطبان خود را محدود کنند». با این حال، بازیهای ویدیویی همچنان میتوانند از نظر محتوایی که نشان میدهند و همچنین نحوه استفاده سیاستمداران از بازی های ویدیویی به عنوان موضوع یا پلتفرم در کمپینهای خود سیاسی باشند.
فعالان سیاسی و سیاستمداران می توانند از بازی های آنلاین برای انتشار پیام ها و ایجاد آگاهی نسبت به نگرانی های خود استفاده کنند. برای مثال، تظاهرات Black Lives Matter در بازیهایی مانند Animal Crossing: New Horizons، Grand Theft Auto و World of Warcraft با پرترههای مجازی جورج فلوید، برونا تیلور و بسیاری دیگر از قربانیان سیاهپوست خشونت پلیس به نمایش گذاشته شد. با استفاده از ساز و کار چندنفره بودن بسیاری از بازیهای ویدیویی، فعالان میتوانند تجمع کنند و پیامی سیاسی منتشر کنند. سیاستمدارانی مانند الکساندرا اوکاسیو-کورتز، نماینده کنگره ایالات متحده، به یک تور تبلیغاتی انتخاباتی در Animal Crossing رفتند و پیامهای شخصی را برای سایر بازیکنان در جزایر مجازی همسایه برای مبارزات انتخاباتی خود ارائه کردند. اوکاسیو کورتز همچنین طرح ها و برنامه های خود را در Among Us پخش کرد و از رای دادن و ماهیت دموکراتیک آن برای تبلیغ انتخابات استفاده کرد. در Animal Crossing، شهروندانی که از انتخابات ریاست جمهوری عصبانی شده بودند، پوسترهای تبلیغاتی مجازی جو بایدن و کامالا هریس را در حیاط جلوی خانه خود آویزان می کردند. در سال ۲۰۱۹، دونالد ترامپ، نامزد ریاست جمهوری آمریکا، خشونت و تیراندازی را به دلیل بازی های ویدیویی مقصر دانست و گفت: «ما باید جلوی تمجید از خشونت را در جامعه خود بگیریم. این شامل بازی های ویدیویی نفرت انگیز و وحشتناکی میشود که اکنون عادی شدهاند.» ترامپ با برانگیختن غم و اندوه ملی به خاطر تیراندازی های مدرسه معروف مانند قتل عام در دبیرستان کلمباین در سال ۱۹۹۹، مدرسه ابتدایی سندی هوکس در سال ۲۰۱۲ و دبیرستان داگلاس در سال ۲۰۱۸، توانسته است بازی های ویدیویی را سیاسی کند و لفاظی بازی های خشونت آمیز حزبش را وارد کمپین انتخاباتی خود کند. .
بازی های ویدیویی میتوانند محیط سیاسی واضح و آشکاری داشته باشند، بارزترین بازیهای این سبک شامل Fall Out و Metal Gear Solid در پیامهای ضد هستهای، Assassin’s Creed با روایتهایشان از اقلیتهای قومی و گروههای تحت ستم و Detroit: Become Human’s 4000 است. اسکریپت و متن بازی که خطرات هوش مصنوعی را ارزیابی می کند، با یک اندروید(ماشینی با فرم انسان / ماشین انسان نما )که رهبر سیاسی برای انقلاب ربات های انسان نما(اندرویدها) می شود. در دهه ۱۹۹۰، یکی از اولین بازی های سیاسی موفق Wolfenstein 3D بود که بازی های جنگی اول شخص را وارد جریان اصلی بازی و گفتمان سیاسی کرد. در پایان جنگ سرد(Cold War) و با یادآوری اینکه چگونه جنگ سرد از تلاش های جهان برای جلوگیری از ظهور فاشیسم آلمان سرچشمه می گیرد، بازیکنان Wolfenstein 3D نقش یک کماندوی آمریکایی را بر عهده می گیرند که با نازی ها می جنگد. این بازی در آلمان ممنوع شد زیرا نمادهای نازی را نمایش می داد مانند سواستیکا و سرود هورست وسل. بنابراین، بازیهای ویدیویی قادرند با ایدئولوژی در سطح نحوه عملکرد و شکل آن ارتباط برقرار کنند.
حتی بازی های ویدیویی به ظاهر بیضرر مانند Animal Crossing، The Legend of Zelda و Undertale همگی به شدت تحت تأثیر سیاست و فرهنگ سرمایهداری دنیای بیرون هستند، بنابراین عناصر سرمایهداری را در شخصیتها و ساز و کار بازی گنجاندهاند. این بازیها ممکن است کاملاً از سرمایهداری حمایت نکنند، اما سازماندهی جامعه سرمایهدار را برای بازیکن عادی میکنند. در بازی Animal Crossing، بازیکن با صید حشرات و ماهی، برداشت میوهها و جمعآوری اقلام برای فروش به چیزهای بهتر، «سرمایهسازی» میکند و آشناترین ویژگی سیاستهای سرمایهداری آن بازی در “استاک مارکت” برای خرید شلغم با قیمت پایین است تا بعداً آنها را برای سود بیشتر بفروشند. شخصیتهای تجاری در Legend of Zelda و Undertale جزء جدایی ناپذیر بازیها هستند و مورد علاقه بازیکن قرار میگیرند. بازیها بدون این بازرگانان ناقص به نظر میرسند، به این معنی که جهان ممکن است بدون برخی جنبههای سرمایهداری اقتصاد احساس ناقص بودن کند. علاوه بر این، فعالان نسبت به خریدهای درون بازی بسیاری از بازی ها اعتراض کرده اند. برای مثال، Counter Strike: Global Offensive به «قمار پوستی» متهم شده است که در آن بازیکنان پول واقعی را برای آیتمهای مرموز موجود در «جعبههای غارت» مجازی که درجات مختلفی از ارزش درون بازی دارند، خرج میکنند. این فعالان به ماهیت غارتگرانه بازی اعتراض میکنند، زیرا این بازی قمار را برای خردسالان تبلیغ میکند و بازی از سرمایهداری و معایب آن برای جمعآوری پول بیشتر سوء استفاده میکند.
مهمتر از همه، بازی های ویدیویی میتوانند با توجه به محتوا و داستانی که به بازیکن نشان میدهند، سیاسی باشند. در Life is Strange 2، بازیکن دو شخصیت را کنترل میکند، داستانی که آنها پدر بیگناه خود را در اثر خشونت پلیس از دست میدهند و در کشوری متواری هستند که شبیه آمریکای ترامپ است – که با یک دیوارکشی در مرز کشور تکمیل شده است. سازندگان بازی با قرار دادن بازیکن در معرض مسائل سیاسی واقعی مهاجرت، نژادپرستی، خشونت پلیس و خشونت با اسلحه در داستان خود، به افشاگری نابرابری نژادی در ایالات متحده آمریکا و رفتار با جمعیت اقلیت آن میپردازند. مدیران مشترک Dontnod Entertainment که Life is Strange 2 را تولید کرد، توضیح دادند که این هدف آنها بوده است. میشل کخ گفت: “وقتی شما چیزی را خلق می کنید، از هر نظر سیاسی است، زیرا ما برخی از اعتقادات خود را نگه می داریم، و گاهی اوقات تصمیم به صحبت کردن در مورد یک موضوع یا صحبت نکردن در مورد آن، به خودی خود یک تصمیم سیاسی است.” این تفاوت ظریف در بازی با قرار دادن شما در دوراهی های مختلف اخلاقی تکرار میشود که بازیکن باید یکی را انتخاب کند، به عنوان مثال، آیا با زن باردار مکزیکی که در مرز بازداشت شده است همدردی میکنید یا اینکه اجازه میدهید نژادپرستان او را مجازات کنند؟ رائول باربت، کارگردان دیگر، الهامبخش آنها برای مسائل سیاسی بازی را به محیط سیاسی خود در پاریس مرتبط کرد. او گفت: «من فکر میکنم تمام موضوعاتی که ما در مورد آنها صحبت میکنیم در اروپا و بهویژه در فرانسه نیز وجود دارد. ما مسائل زیادی در مورد خشونت با سلاح داریم و بحث های زیادی در مورد مرزها و مهاجرت داریم.»
علیرغم بحث در مورد اینکه چگونه بازی های ویدیویی، با محتوا و تصاویر سیاسیشان، آیا سیاسی در نظر گرفته میشوند یا خیر، واضح است که آنها پیامدهای واقعی و سیاسی دارند. از شبیهسازی موضوعات سیاسی مانند برخورد با گروههای تحت ستم یا هوش مصنوعی، تا مکانیسمهای بازیهای تیراندازی و تأثیرات اقتصاد سرمایهداری. به نظر میرسد بازیهای ویدیویی بستری مناسب برای سیاستمداران و شهروندان برای افزایش آگاهی و حمایت از دغدغه های سیاسی خود هستند.