جهانی شدن، همبستگی ارگانیک و عصر اینترنت
به نظر می رسد مسئله جهانی شدن بیش از آنکه یک واقعیت باشد، ایده و آرزویی است که توسط بسیاری از شیفتگان عصر اینترنت و جهان دیجتال و نظم های استعماری بیان می شود. تکنولوژی های ارتباطی هنوز نتوانسته اند عرصه ای دموکراتیک برای حضور عادلانه بسیاری از مردم فراهم کنند. جریان های اصلی ارتباطات هنوز یک طرفه به سمت مناطق گوناگون کره زمین سرریز می شوند و بسط و گسترش آن نیز با مقاومت های بسیار زیادی روبرو شده است. نتیجه آنکه برخلاف تصور عمومی، ماهیت عصر اینترنت با بسیاری از هیاهوهای پرسروصدای امروز فاصله بسیار زیادی دارد. رسانهها به سه دلیل نمیتوانند فراهم کننده نظم ارگانیک جهانی باشند: نداشتن حیات ارگانیک، استعداد تودهای کردن کاربران، حل نشدن تعارضات ژئوپلتیک کشورها
همه می دانیم که پرجمعیت ترین کشور جهان چین است. با این حال فیسبوک به مراتب از چین جمعیت بیشتری دارد و پرجمعیت ترین اجتماع کره زمین را تشکیل می دهد. غلبه ارتباطات جهانی تا جایی پیش رفته که مفهوم جهانی شدن به کرات توسط اشخاص مختلف مطرح می شود. در بیانی ساده، جهانی شدن یعنی عوامل موثر بر زندگی بیش از آنکه عوامل محلی باشند، عوامل جهانی هستند. به عنوان مثال نظریه دهکده جهانی مارشال مک لوهان یکی از نظریاتی است که جهانی شدن را می پذیرد. از نگاه مک لوهان ما دیگر با یک جهان متکثر و دورافتاده از هم سروکار نداریم، بلکه ارتباطات اجتماعی و رسانه ای که در عصر اینترنت به وجود آمدهاند آنقدر زیاد شده که گوشه و کنار کره زمین مانند گوشه و کنار یک دهکده با یکدیگر ارتباطات دارند. با این حال، نقد های بسیار زیادی نیز بر نظریه جهانی شدن مطرح شده است. برخی ترجیح داده اند از واژه های دقیق تر و محتاطانه تری مانند فراملی شدن یا قطبی شدن سخن بگویند و برخی نیز با جانب داری از پدیده های محلی بر مخالفت با جهانی شدن اصرار می ورزند. به هر ترتیب، مسئله جهانی شدن برخلاف ظاهر آن به هیچ وجه امری بدیهی و ساده و مشخص نیست. همچنان که بسیاری از شواهد نشان می دهند که جهانی شدن با قوت در مسیر خود پیش می رود، بسیاری از شواهد نیز از احیای مجد پدیده های محلی و نگاه های ملی حکایت می کنند.
همبستگی ارگانیک دورکیمی و عصر اینترنت
در میان نظریاتی که در مورد کلیت جامعه مدرن ارائه شده اند، نظریه «همبستگی ارگانیک» از امیل دورکیم شهرتی فراوان دارد و به علت کلاسیک بودن آن مورد توجه بسیاری از نقدهاست. دورکیم استدلال می کند که جوامع در ابتدا نظمی مکانیکی داشتند و سپس در حال حاضر به سمت نظم ارگانیک در حال حرکت هستند. نظم مکانیکی به نوعی از نظم بیرونی بر اساس معیارهای خاص اشاره دارد. افراد در نظم مکانیکی همه شبیه به یکدیگرند و همبستگی و شباهت فوق العاده محکمی دارند. با این حال جامعه مدرن به سمت کنار زدن همبستگی مکانیکی و روی کار آوردن همبستگی ارگانیکی می رود. در همبستگی ارگانیک، نظم جامعه درون زاست و افراد هر یک تخصصی شده و به خاطر نیازهای متقابل به هم پیوند می خورد. به همین ترتیب، هر چند بسیاری از رویکردهای مختلف بر اساس نقد یا اصلاح اندیشه دورکیم به وجود آمده اند، با این حال تصور او از جامعه معاصر به عنوان جامعه ای ارگانیک اهمیت بسیاری دارد. این تصور هر چند بر روی کاغذ مورد چند و چون قرار گرفته، اما عملا ریشه بسیاری از ارزیابی ها از وضعیت جهانی است. بنابراین می توان سوالی را مطرح کرد که اساسا با توسعه و بسط رسانه ها همبستگی ارگانیک تا چه حدی امکان ظهور پیدا می کند.
در یک نگاه اجمالی تصور می کنیم که رسانه ها در یک نظم ارگانیک توسعه می یابند و به جای دین یا اخلاق، خود به راهبری نظم جامعه همت می کنند. در این نگاه رسانه هایِ عصر اینترنت حاکم بر نظم و همبستگی اجتماعی هستند و ریشه آن را تشکیل می دهند. به بیان دیگر، همچنان که نظم ارگانیک و خودسامان توانسته است اجزای مختلفی را به طور متقابل به هم متصل کند، رسانه ها وظیفه تحقق این مدل را بر عهده دارند. در همین زمینه به نظر می رسد رسانه ها می توانند نقشی همسو با جهانی شدن و همبستگی ارگانیک داشته باشند. بسیاری از نقدها به رسانه ها نیز از همین جنبه وارد شده اند. اما از سوی دیگر به نظر می رسد رسانه ها ظرفیت های مختلفی دارند که این انگاره و ایده اصلی را زیر سوال ببرند. در ادامه به سه مورد از مهم ترین موانعی که رسانه ها برای جهانی سازی و همبستگی ارگانیک نظم جهانی ایجاد می کنند اشاره می شود:
رسانه ها حیات ارگانیک ندارند
برخلاف تصور غالب که در آن رسانه ها به دنبال گسترش و بسط تکنولوژی های ارتباطی به وجود آمده اند، رسانه ها به هیچ وجه به طور طبیعی گسترش نیافته اند. مسئله اقتصاد سیاسی رسانه ها و نقش حیاتی آن در جهت گیری رسانه و همچنین کنترل بسیاری از جریان های اصلی اطلاعات توسط افرادی محدود، نشان می دهد که مسئله آزادی رسانه ها و دنیای ارتباطات آن چنان که مشهور شده است وجود ندارد. هم اکنون گردش جهانی اطلاعات حول تشخیص های هوش مصنوعی و دستکاری اصحبان رسانه انجام می شود. ما تصور می کنیم از همه چیز خبر داریم ولی در واقع تنها از چیزهای خاصی خبر داریم.
از آنجایی که نظم و همبستگی ارگانیک نیازمند ارتباطات ارگانیک نیز هست، نمی توان از همبستگی ارگانیک در دنیای رسانه ای امروز صحبت کرد. هر چند رسانه ها وسیله پیوند بسیاری از افراد و مردم با یکدیگر بوده است، اما هنوز با پدیده ای آزاد و گسترش یافته در تمام جهان که فرهنگ ها به نحوی متوازن در آن مشارکت داشته باشند فاصله دارد. به همین ترتیب جهانی شدن فضای مجازی نیز مسئله ای قابل تامل است. آیا عبور از مرزهای دولت-ملت ها و شکل گیری مناسبات فراملی یا فرامنطقه ای می تواند موجب شود که از جهانی شدن صحبت کنیم؟
رسانه ها مستعد توده کردن کاربران هستند
تصور رایج دیگری که از دنیای رسانه ها وجود دارد افزایش آگاهی و اطلاعات است. این مسئله قطعا اهمیت بسیار زیادی دارد اما سکه رسانه ها روی تاریک دیگری نیز دارد. همچنان که حجم زیادی از داده و اطلاعات در یک لحظه گردش جهانی دارند و افراد روزانه با انبوهی از داده ها مواجه می شوند، قدرت پردازش و تحلیل عمومی نیز روز به روز کاسته می شود زیرا حجم زیاد ورودی های مغز اجازه فعالیت به سیستم تحلیل و پردازش نمی دهد. به همین ترتیب، برخلاف تصور دورکیم از همبستگی ارگانیک که در آن «افراد» از یکدیگر متمایز شده و بر اساس تقسیم کار به هم پیوند می خورند، با توده ای هم شکل از سلیقه و آگاهی روبرو می شویم. طبیعتا با وجود داده های بسیار متنوع در فضای مجازی و گرایشاتی که بر متفاوت بودن و خاص بودن تاکید دارند تصور توده ای شدن مخاطبان قدیمی به نظر می رسد. اما باید توجه داشت که مسئله توده ای شدن الزما به همشکلی ظاهر زندگی و ظاهر تصمیمات اشاره ندارد؛ بلکه اساسا نظم زندگی و انگاره های اصلی زندگی در دنیای رسانه ها به توده ای شدن می انجامد. افراد می تواند با استفاده از سایت ها و دریچه های پرشمار مد و لباس با انواع نامحدودی از سبک پوشش روبرو شوند و به دلخواه انتخاب کنند؛ اما نکته اینجاست که این انتخاب اساسا با اراده و آگاهی و صورت نگرفته و درون یک نظم انتخاب گر، اختیار خود را تسلیم کرده است.
رسانه ها نمی توانند تعارض منافع ژئوپلتیک کشورها را محو کند
مسئله همبستگی ارگانیک که ایده اصلی جهانی شدن را نشان می دهد، درون یک جامعه با کارکردهای مشخص قابل تصور است. در این جامعه افراد به دلیل نیازهای متقابل به هم پیوند می خورند و نظمی خودسامان و خودجوش شکل می گیرد. اما صحنه جهانی و دنیایی که در آن ارتباطات گسترش یافته اند اینگونه نیست. اولا کارکردهای ارتباطات جهانی با کارکردها درون یک جامعه متفاوتند. منافع ژئوپلیتیک و سیاسی و مذهبی متفاوت مانع از جهانی شدن می شوند. در این میان رسانه های کاربر محور به صحنه ترسیم این تعارض منافع تبدیل می شوند و نهایتا پدیده ای که قرار بود در سطح جهانی عمل کند و باعث پیوند در نظمی جدید باشد، به ضد خود بدل می شوند.
نتیجه آنکه…
به نظر می رسد مسئله جهانی شدن بیش از آنکه یک واقعیت باشد، ایده و آرزویی است که توسط بسیاری از شیفتگان عصر اینترنت و جهان دیجتال و نظم های استعماری بیان می شود. تکنولوژی های ارتباطی هنوز نتوانسته اند عرصه ای دموکراتیک برای حضور عادلانه بسیاری از مردم فراهم کنند. جریان های اصلی ارتباطات هنوز یک طرفه به سمت مناطق گوناگون کره زمین سرریز می شوند و بسط و گسترش آن نیز با مقاومت های بسیار زیادی روبرو شده است. نتیجه آنکه برخلاف تصور عمومی، ماهیت عصر اینترنت با بسیاری از هیاهوهای پرسروصدای امروز فاصله بسیار زیادی دارد.