این یک آخرالزمان دیجیتالی است؛ معرفی انیمیشن «میچلها علیه ماشینها»
میچلها علیه ماشینها، در پیِ نشان دادن یک آخرالزمان مجازی است. آخرالزمانی که دجالهای یک چشمِ آن، رباتها و هوشهای مصنوعی مدل جدید و به روزرسانی شدهاند. دجالهایی که هیچگونه نمیتوان رو به روی آنها درآمد، مگر با یک اتحاد خانوادگی!
خانواده نمادی است از یک رابطه قوی که برخلاف بقیه پدیدههای جهان امروزی، بدون دخالت ماشین خلق شدهاند پس تحکیم این رابطه خود یک مبارزه است با تغییراتی که ماشین و تکنولوژی ما را به سمت آن میبرد
بهقلم:حانیه اخلاقی
اجازه دهید همین اولِ کار روشنتان کنم، که قرار نیست با انیمیشنی پیچیده، خاص و پرچالش رو به رو شوید. قرار نیست چیزی غافلگیرتان کند.
در این قاب دو ساعته همه چیز در ساده ترین شکل ممکن اتفاق می افتد، اما خسته نمیشوید!داستانِ این انیمیشن با معرفی خانوادهای گرم و صمیمی شروع میشود. خانواده میچل! خانوادهای که در نهایت سادگی و بیاعتنایی به قوانین جدید عصر تازه جهان، در حال زندگی هستند. خانوادهای متشکل از یک پدر، مادر، یک پسر، یک دختر، که شبیه تمام خانوادههای دنیا با هم اختلافاتی دارند و در حال تلاشاند تا با اختلافاتشان کنار هم به مسالمتآمیزترین شکل ممکن زندگی کنند. امّا جذابترین قسمت این اختلافات، چالشهای پدر و دختر خانواده است.
پدر میچلها بازتابِ صریحی از نمونه بارز یک پدرِ ایرانی است. مو نمیزند. تا جایی که احساس میکنید امکان دارد وسطِ فیلم، حتی کولر را هم خاموش کند و کنترلش را قورت دهد.
پدر ( همانطور که حدس میزنید ) با اعضای خانواده چالشهای فراوانی دارد. او نقطه عطف ماجرای ماست. چرا؟ چون او در جهانی که روز به روز درحال نزدیک شدن به دیجیتال و هوش مصنوعی است، یک «تکنوفوبیک» است. او نه تنها به ابزارهای هوشمند هیچ علاقهای ندارد، حتی هیچ ایدهای در مورد دستورالعمل استفاده از کامپیوتر، وسایل و ابزار دیجیتال، انواع سخت افزارها و تلفن و تلویزیون برای تماشای فیلمهایی که به نوعی دختر او را به ستاره تبدیل کردهاند، ندارد.
او اما انسان عجیبی نیست. او پدری بزرگ شده در دامن سنت است. او از نسلی است که هیچ وقت یاد نگرفته چگونه احساسات خود را بیان کند. ( هدایای عجیب و خاصی که برای افراد خانواده در مناسبتهای مختلف خریده کاملا ً گویای این است.) و البته طبیعی است که پدر داستان ما، با سفر به ایالت میشیگان مخالف است.
میشیگان نامِ مقصد است. اُتپیایی رویایی در ذهنِ دختر خانواده کتی میچل، که قرار است او را به آرزوی دیرینهش یعنی «مدرسه فیلم سازی» برساند. دختر خانواده ما قرار است ستاره شود. ستاره شدنی که انگار، به ریسک برای تمام حوادثِ پر خطرِ راه می ارزد. و دقیقاً اینجاست آغازِ چالشهای جدی پدر، دختر، میشیگان و تکنولوژی!اما دلیل آنکه ما تصمیم به معرفی این انیمیشن گرفتیم، قفل و کلید نجات تمام گرهها در انیمیشن میچلها علیه ماشینهاست؛ بله. تکنولوژی و هوش مصنوعی را میگویم.
فضای دیجیتال، فضای مجازی و تکنولوژی بحران اصلی خانواده میچلها به نمایندگی از یک خانواده معمولی است. تمام اعضای این خانواده، به شیوه و طریقی با تکنولوژی نسبت پیدا میکنند. پدر خانواده یک تکنوفوبیک است. مادر خانواده برعکس پدر، به تلفن همراه خود اعتیاد دارد. دائم درحال دنبال کردن و رصدِ همسایهها در شبکههای اجتماعی است و فرزندان خانواده زندگیشان را برپایه دنیای مجازی بنا کردهاند. تکنولوژی و آنچه ما امروز آن را هوش مصنوعی مینامیم، در بطن خانواده میچلها نه فرصت است و نه محدودیت. بگذارید بهتر بگویم. در حقیقت هم فرصت است و هم محدودیت.
تکنولوژی همانقدر که میتواند سکوی پرتاب و دلیل شهرت دختر خانواده باشد، میتواند در قالب خطری بزرگ و پرخاشگر از کنترلِ سازندهاش خارج شود. اتفاقی که در این انیمیشن به تصویر کشیده میشود…
میچلها علیه ماشینها، در پیِ نشان دادن یک آخرالزمان مجازی است. آخرالزمانی که دجالهای یک چشمِ آن، رباتها و هوشهای مصنوعی مدل جدید و به روزرسانی شدهاند. دجالهایی که هیچگونه نمیتوان رو به روی آنها درآمد، مگر با یک اتحاد خانوادگی!
اگر بخواهم از تمام اجزای این انیمیشن بگذرم و فقط یک پلان را برای معرفی انتخاب کنم، آن پلان، بیشک پلانِ پایانی است. پلانی که خانواده میچل با تمام اختلافات و چالشها و تفاوتها در برابر دنیای دیجیتال شدهیِ خطرناک قرار میگیرند و حتی برآن پیروز میشود.
این انیمیشن را باید ببینید، چون در پرداختِ فضای سایبری جسور است و یک انیمیشنِ خانوادگی است.
خانوادگیتر از آنچه فکر میکنید…