دولت سایبری در پی حاکمیت بر تصاویر
امر سایبری عصری را بنیادگذاری میکند که همچون هر عصر ممتاز و متمایز دیگری، مفهومی ممتاز و متمایز از دولت را طلب میکند. اگر کارکرد محوری دولت را حاکمیت بدانیم، میتوانیم مدّعی شویم که دولت در عصر سایبری یا همان دولت سایبری بهمعنای حاکمیت بر تصاویر است. در یادداشت پیشرو تلاش کردهایم تا اندکی روشن کنیم که حکومت کردن بر تصاویر چه معنایی دارد.
عصر سایبر عصر تصویر است. تصویر به معنای ظهور و بازنمایی است: هر واحد وجودی تبدیل به نمادی میشود که بازنماینده امری بیرون از خود است. هر چه این ظهور بیشتر شود، یعنی امور به سطح تصاویر فراز آیند، امر سایبری به کمال خود نزدیکتر میشود. از سوی دیگر، امر سایبری در فعلیت مطلق خود، امری الهی است، به این معنا که درصدد خلق آسمان و زمینی مخصوص به خود است. کسی که کشتی سایبر را ناخدایی می¬کند، در واقع به کاری خدایی دست زده است. اما این مقصود تنها با تصوری از دولت مدرن است که میتواند هماهنگ افتد.
۱. دولت سایبری در امتداد دولت مدرن
دولت مدرن سازوکاری از امر انسانی را نشان می¬دهد که در آن می¬توان از خلق و کنترل و به ظهور کشاندن امور مخفی سخن گفت. حال این ایده زمین تحقق خود را در جهان سایبری مییابد، از این رو می¬توان خطر کرد و گفت که امر سایبری همان استمرار فلسفه سیاسی مدرن است. انسان اگر در ساحت دولت، خود را به آنگونه که هگل تصویر میکرد نمیدید، نمیتوانست ایده امر سایبری را به تمامی بپروراند.
۲. حاکمیت بر تصاویر چونان عرصه علم الهی
با این حساب، میتوان از تمثیلی برای تصویر کردن دولت سایبری کمک گرفت: عرصه علم خداوند را در نظر بگیرد: هیچ امر غایب و مخفیای در این عرصه وجود ندارد. همه امور به نحو بالفعل نزد خداوند وجود دارد؛ همه جهان از سوی او مشاهده میشود. رابطه این موجودات با خالق خود رابطهای دوطرفه نیست، به این معنا که این موجودات ابتدا تحقق داشته باشند و سپس از سوی آن ذات نسبت به موجودات علم و اراده تعلق بگیرد، بلکه علم و اراده الهی همزمان متحققکننده آن در عرصه عین است. همانجا که اراده می¬کند می¬داند و در همان لحظه که میخواهد موجودات تحقق پیدا میکنند. چنین عرصهای همان افقی است که سایبر در پی آن میرود. سایبر در پی آن است که علم و اراده خود را یکی کند و آنچه را میخواهد به وجود آورد و هر آنچه را که به وجود آمده است قبلا خواسته است. غایت فضای سایبری آن است که هیچ امر غایب و مخفیای در آن موجود نباشد، بلکه همگی در عرصهای از ظهور موجود شوند که خفا را از میان میبرد.
۳. خدای زمینیشده
اگر بخواهیم تصوری از دولت سایبری داشته باشیم باید بگوییم دولت سایبری همان اراده خدایی زمینی است که در عرصه تصاویر یعنی موجودات زمین و آسمان خود حکم میراند؛ از طریق تصویر، موجودات را به کنترل خویش درمیآورد و از طریق به ظهور و خفا کشاندن امور، به حیات و ممات مسلط میشود. این همان فعلیت نهایی امر سایبری است. سایبر از دو حیات بهره میبرد: حیات میانی و حیات غایی. تعریفی که در اینجا ارائه دادیم در خصوص حیات غایی سایبر صدق میکند و آنچه که حیات انضمامی سایبری را میسازد برآورنده حیات میانی سایبری است، یعنی همان فرآیندی که امر سایبری در به خدمت گرفتن ابزار تصویرساز از آن سود میجوید.
۴. خلق زمین و آسمان
سایبر زمین و آسمانی را خلق می¬کند که مطلقا داخل در زمین و آسمان حقیقی نیست، بلکه در عداد آن است: سایبر خالق آسمانها و زمین است و آنکه آسمان و زمینی را بنا مینهد جهانی را خلق میکند؛ معانیای را تثبیت میکند و در نهایت، حیاتی را برمیسازد. حیات سایبری صرفا حیاتی ساختگی در درون حیات روزمره ما نیست که بتوانیم در آن وارد شویم یا از آن عزلنظر کنیم، همچنان¬که به بازی¬ میپردازیم یا از آن بیرون میرویم.
۵. حیات سایبری
حیات سایبری شطرنجی نیست که با همه پیچیدگی و گستردگی قواعد¬ش، ما را مدتی مشغول خود کند و پس از آن ما را به حال خود واگذارد تا امورات دیگرمان که «جدی» تلقی میشوند و نه بهسادگی یک «بازی»، به انجام برسانیم. سایبر مدعی جدیت است و از اینرو، خود را از سطح سرگرمی به سطح دلمشغولی بالا می¬کشد: سایبر خود یک نحوه زیست است. به اندازه¬ای که چیزی ادعای حیات داشته باشد، آن¬چیز ادعای اطلاق دارد و میل دارد تا همه امور را ذیل خود تعریف یا بازتعریف کند، همچنانکه حیات مؤمنانه یا حیات نظرورزانه و غیره چنین است. به عبارت دیگر، آن امری که ادعای برساختن گونهای از حیات را داراست، بیشک امری دولتساز نیز خواهد بود و سایبر نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین با امری روبهرو هستیم که هم ادعای اطلاق دارد و هم به نعمت زیرکی و بخت، میرود که همه شئون حیات انسانی ما را تحت تاثیر خود قرار دهد.