اقتصاد و سیاست سایبریتکنولوژی و هوش مصنوعی

سیاست برای همیشه در بازی های ویدیویی خواهد بود، پس با آن کنار بیاید.

مایک دایور پژوهشگر حوزه بازی های ویدیوئی مدعی است که بازی های ویدئویی با رویکردهای سیاسی ساخته می شوند. در حالی که سازندگان آنها اصرار بر کتمان این مسئله دارند و برای اثبات ادعای خود به سراغ دو بازی پرطرفدار «Call of Duty» و «رستگاری سرخپوست مرده» رفته است تا نشان بدهد چگونه نگاه سیاسی به طوری آشکار اما بی سر و صدا بازیهای ویدئویی را می سازند.

«فکر نمیکنم این یک بازی سیاسی باشد.» اینها جمله جیکوب منکوف [۱] مدیر کمپین Call of Duty نسخه جنگ مدرن است وقتی که در سال ۲۰۱۹ در مورد بازی جدید آن زمان با سایت گیم اینفورمر مصاحبه کرد. بازی غیر سیاسی! Call of Duty، یک بازی با داستانی که در آن روسیه را نزدیک به جنگ با یک کشور خیالی اروپای شرقی می بیند، بازی که در آن یک سازمان تروریستی به نام «القتاله» وجود دارد، بازی که جاده ای با نام «بزگراه مرگ[۲]» در آن هست که برگرفته از نمونه واقعی آن در خاورمیانه می باشد و ممکن است شامل صحنه جنایات واقعی جنگی باشد یا نباشد. بازی غیر سیاسی! باید قبول کنیم سیاست در بازی های ویدیویی جزیی جدا ناپذیر هست حتی با اضهار نظر های مختلف …

میکنوف چنین ادامه می دهد: سوال اینکه «آیا این یک بازی سیاسی است» بی معنا است. آیا ما به موضوعاتی پرداخته ایم که شباهت هایی به ژئوپولوتیک جهانی دنیای امروزه دارد؟ البته که بله. چونکه این موضوع، مسئله نسخه مدرن وارفار است.». سی و دو ثانیه بعد از مصاحبه مورد نظر، یا به هر حال نسخه ویرایش شده ویدیوی آن، یک برنامه نویس، از اینکه بیرون بیاید و بگوید بله، بازی ما سیاسی است، وحشت زده است و کاملاً با خودش تناقض دارد. لزومی ندارد که لزوماً بگویید این بازی بر اساس فلان چیز، فلان جا و بهمان رویداد ساخته شده است. فضای بازی خودش گویا است و در حالی که ممکن است مکان ها خیالی باشد، اما از بازی «دیزرت استرایک» که مثلاً شخصیت اصلی، کیلبابا[۳]، اصلاً از روی صدام حسین دیکتاتور ساخته نشده بود! گول این ادعاهای غیر سیاسی بازی ها را نخوردیم.

متوجهم که چرا [این موضع اتخاد می شود] .Call of Duty یک بازی عظیم و یکی از بزگترین ها است و میزان فروش خوب آن در هر سال تأثیر زیادی بر سود نهایی ناشر آن دارد. در سال ۲۰۲۲، Call of Duty مدرن وارفار۲ (و البته نه مدرن وارفار ۲ی که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد) است و پس از ورود نسخه ونگارد در سال ۲۰۲۱ که نتوانست انتظارات فروش را بر آورده کند، کارهای زیادی برای انجام دادن دارد. اگر سخنگوی مجموعه های Call of Duty باشید، به سادگی نمی توانید بخش قابل توجهی از مخاطبان خود را منحرف کنید. و حال حاضر در دنیای بازی بخش به ظاهر قابل توجهی از بازیکنان وجود دارند که در زیر هر مقاله هر مقاله ای که درباره سیاست در بازی های ویدیویی صحبت میکند یا مقالاتی که موضع اکثر عوام عقلا با آن موافقند را می گیرند، چنین نظر می دهند که «سیاست را از بازی های ویدیویی دور نگه دارید.»

همه ما این گونه نظرات را قبلاً دیده ایم. بعضی از شما این حرف ها را در حال حاضر می خوانید و [شاید] شما هم خودتان آن ها را زده باشید. اما نکته اینجا است: درست مانند موسیقی، فیلم، ادبیات و هنر، بازی های ویدیویی تحت تأثیر زندگی کسانی است که آن ها را می سازند. بازی های ویدیویی بخشی از دنیای واقعی است که روزانه آن را سپری می کنیم با این تفاوت که در چارچوب فیلتری از باورهای ساختگی و پرواز اغراق آمیز خیال قرار می گیرند. و سیاست همه جا هست. نمی توانیم برای آنها حرکت کنیم. [حضور] آن می تواند چیزهای نزدیک به خانه‎ تان باشد؛ مانند اینکه چگونه منطقه شما به دلیل قدیمی بودن زیرساخت های فنی که مربوط به ۳ دهه پیش هستند، آخرین موردی است که به اینترنت سریعتر ارتقاء یافته است. یا می تواند موقعیت هایی در مقیاس جهانی‎ای باشد همچون حمله روسیه به اوکراین (یا هر جای دیگر) یا آشفتگی غیر قابل نجاتی که در حزب محافظه کار کنونی بریتانیا وجود دارد (دیدگاه‎های شما می تواند متفاوت باشد، اما نظر من مشخص است)، یا هر چیز دیگری که در سرخط خبرهای محلی و جهانی قرار می گیرد. و به شما اطمینان می دهم که هر کسی در تیم برنامه نویس اختصاصی Call of Duty چه به صراحت بیان کند یا نه، به همین سرخط ها نگاه می کنند و از این ها الهام میگیرند. بالأخره نسخه «جنگ مدرن» است.

تیم کنستانت[۴] مدیر بخش خلاقیت بازی «امشب نه[۵]» است. بازی که بعد از بازی رو میزی برگزیت[۶] آمد و انگلستان تخیلی می سازد که در آن دولت به سمت راست افراطی متمایل شده و در حال کنترل ملت است. ادامه آن در یک «آمریکای از پا افتاده» است. او به من می گفت: « امکان ندارد که سیاست را از بازی‎ها دور نگه داریم. هرچیز خلاقانه ای دارای سوگیری است. حتی اگر به صراحت برای اهداف سیاسی ساخته نشده باشد.»

بازی های تیم که در استودیو پنیک بارن[۷] ساخته و توسط شرکت نو مور روباتس  منتشر یافته است، به وضوح باید به عنوان بازی سیاسی تلقی شوند. این چیزی است که در بافت متن بازی تنیده شده است و در ویترین بازاریابی شان نقش ایفا کرده است. با این حال بخشی از داستان آن است که مسائل سیاسی در یک بازی به آرامی گفته می شود و اگر بخواهید به دنبال آنها بگردید، پیدا می شوند اما برجسته و عیان نیستند. اگرچه به یقین وجود دارند و انکار آن ها خیلی ساده لوحانه خواهد بود.  یکی دیگر از چنین بازیهایی، بازی رستگاری سرخپوست مرد[۸] ۲ شرکت راکستار است. تور اولسن[۹] ، دانشیار دانشگاه تنسی در ناکسویل، در سخنرانی پیرامون تاریخ آمریکا، مناظر و جنبش های سیاسی در حال تغییر آن از این بازی سخن گفته است. او چنین می گوید که «[پژوهش درباره این بازی] به سرعت توسط دانشکده من و رئیس دانشگاه پذیرفته شده است. و این چیزی است که سایر دانشگاهیان می توانند به آن توجه داشته باشند.»

او چنین توضیح می دهد که بازی «رستگاری سرخپوست مرده» موضوعاتی را به تصویر می کشند که منشأ بحث ها و اختلاف نظرهای زیادی در بین مورخان بوده است. [مثل] انقلاب مکزیک، گسترش سرمایه داری شرکتی، «جنوب جدید» پس از بازسازی، تجاری سازی ایالت آپالاچیا، جنگ با سرخپوست ها و بسیاری نمونه های دیگر. در به تصویر کشیدن این موضوعات، غیر ممکن است که در به نمایش گذاشتن این چیزها بی طرف بوده باشند.

این بدان معنا است که «رستگاری سرخپوست مرده ۲» و نسخه قبل یا دنباله آن یک بازی بسیار سیاسی است که تعصبات [سیاسی] سازندگان آن در چگونگی پیش رفتن داستان و رفتارهای قهرمان اصلی داستان ، آرتور مرگان، مشهود است. اولسون ادامه می دهد: « این بازی گرایش آشکاری علیه شرکت های تجاری دارند و به گونه تحقیر آمیزی به «دزدان بزرگ و مهم» نگاه می کند. کسی مثل لویکتوس کورنوال، ترکیب خیالی از افرادی همچون کرنولیوس فندربیلت و  اندرو کارناژ[۱۰] . و با فرض این که سازندگان بازی خودشان کارکنان یک شرکت چند ملیتی هستند، به نظر مسخره میرسد.

« اما با وجود تمام تصمیمات سیاسی که در ساخت این بازی گرفته شده است، در واقع قهرمان داستان خیلی کم به صراحت از سیاست سخن می گوید. و تا آنجا که حافظه من یاری میکند، نه تنها قهرمان داستان که هیچ شخصیت دیگری از بازی هویت حزبی خودش را ، چه دموکرات، چه جمهوری خواه، چه پوپولیست و یا غیره معترف نمی شود. در واقعیت هم این امر خیلی نادر بود و آمریکایی های قرن نوزدهم (یعنی همان ایامی که بازی «رستگاری سرخپوست مرده» در آن واقع شده است) تمایل داشتند تا نظرات سیاسی خود را مخفی نگه دارند. در حالیکه بیشتر باندهای قانون شکن هویت سیاسی بسیار آشکاری داشتند. به عوان مثال باند جیمز یانگر به عنوان دموکرات شناخته می شد. در مقابل، وایلد بیل هیکوک، یک جمهوری خواه مشهور تلقی می شد.

اما از آنجایی که برنامه سازان راکستار، آرتور مرگان و جان مارستون را به نحوی ساخته باشند که آنها را نسبت به سیاست پرشور نکرده باشد، به راحتی می توان فهمید که چرا تنها به اشاره از مسائل مهم آن دوران عبور کرده اند و نگاه های [سیاسی] خود را پنهان کرده اند زیر طنز درون بازی و درون شخصیت های بازی است که نقش حیاتی برای تفسیر بیصدای [سازندگان] دارند. و [میفهمیم] که چرا در مجموعه های GTA نیز چنین کرده اند. به زبان ساده، علی رغم نکات گفته شده پیرامون بیهوده بودن شعار های عدم دخالت سیاست در بازی، فریاد و شعار « سیاست را از بازی ویدیویی من دور نگه دار» از بین نخواهد رفت. گاردین در ۲۰۱۸، یورو گیمر در ۲۰۱۹ و فایننشال تایمز در ۲۰۲۰ نیز چنین گفتند. [به هر حال] سیاست همیشه بخشی از بازی های ویدیویی خواهد بود و هرکس که انتظار غیر آن داشته باشد، وقت و انرژی خود را هدر می دهد.

با این حال، هنوز محل نزاع پابرجا است. همانگونه که اولسون نیز به قهرمانان و شروران غرب وحشی اشاره کرده بود، بازی های پر هزینه نیز همچون بازی های مستقل[۱۱] (مثل کاغذها[۱۲]، لطفاً[۱۳]، دیسکو الایزوئیم[۱۴]، امشب نه) واقعاً برای مخفی کردن نگاه سیاسی‎شان تقلا می کنند. این استاد دانشگاه معتقد است که «بازی های ویدیویی با مضمون تاریخی می توانند نقش مهمی در ایجاد کنجکاوی برای بخشی از بازیکنان داشته باشد… اما شک دارم که بازی های پرفروش دارای برچسب سطح «فوق العاده» فی الواقع بتوانند تاریخ را «آموزش دهند.» آن ها بیشتر از دانستن به احساس و بیشتر از تفکر به هیجان و نمایش علاقه مندند. اگرچه ظرفیت های عظیمی در معلمان وجود دارد تا از شور و اشتیاق بازیکنان برای بازی‎های‎شان استفاده کنند.»

[سایت] کانتست در باره عدم تمایل استودیوهای بزرگ جهت تمجید [و اذعان] به اینکه بازی جدیدشان یک بیان سیاسی است، چنین می نویسد: «ناشران، صاحبان پلتفرم ها و سرمایه گذاران معمولاً از هرچیزی که فروش، معاملات و فرصت های تبلیغاتی را تحت تأثیر قرار دهد، فراری‎اند. و تصریح به سیاسی بودن [بازی ها] یکی از این چیزها است. این مسئله را به سختی ساختن بازی اضافه کنید و قابل درک است که بازی سازان نمی خواهند کار خود را سخت تر کنند.» اساساً مسئله بر سر پول است و از آن جای که حاشیه امن بازی های کوچکتر کمتر است، بیرون آمدن و حمایت از یک سیاستمدار خاص یا یک دیدگاه یا حمایت از مردم ستم دیده، به معنای فروش کمتر خواهد بود، بعلاوه آن که تمایلات سیاسی خریداران بالقوه بازی ممکن است متفاوت باشد.

منکوف در مصاحبه با گیم انفورمر درباره نسخه جنگ مدرن چنین می گوید: «آنچه ما از شما میخواهیم تا به آن برسید، این است که چرا این گروه ها یا گروهای شبیه به آنان، می جنگند و با آنها همدلی کنید و متوجه شوید که چه چیزهایی آنها را در این شرایط قرار میدهد.» و این همان نکته ی اولسون است که بازی های با رتبه بندی «فوق العاده» قبل از تفکر، احساسات را نشانه گرفته اند. آیا این تعارض مجازی جالب است؟ واضح است که این [ویژگی] نقطه فروش بزرگی برای هر بازی ویدdویی است، اما آیا همیشه واقعیتی که پشتوانه داستان تخیلی است باید در فضای مه آلود و پر از دروغ باشد؟ و از بخش های مهم ماجرا بیصدا رد شویم؟ آیا نمیتوانیم یاد بگیریم که اینگونه بگوییم: نگاه کنید! ما دقیقاً به این رویداد وحشتناک اشاره داشته ایم. جنگی که در فلان جا در جریان است، چند کیلومتر دورتر از جایی که زندگی می کنید. بگوییم درباره فلان قساوت، بهمان سیاست است. در این صورت هم میتواند بازی «جالب» باشد. کافی است نگاهی  به دستاوردهای بازی Spec Ops: The Line achieved بیندازید. آیا آنها چیزی را درباره نگرش ما به دنیا عوض کرده اند؟ شاید هم کرده باشند. آیا بازی ویدdویی میتواند جهان را تغییر دهد، آنگونه که افراد با لباس های شیک بر روی صحنه در رویدادهای بزرگ بازی های شرکتی به ما گفته اند؟

الوسون می گوید: « برای اینکه بازی ها بتوانند دنیا را تغییر دهند، باید قادر باشند تا با مردمی غیر از بازیکنان همدلی کنند.  این به معنای پیش زمینه سازی طیف گسترده ای از قهرمانان با مجموعه ای از جهان‎بینی های متنوع است.» در این مسئله شکی نیست اما کنستانت نظر دیگری دارد. او به صراحت می گوید که بازی های ویدیویی نمی‎توانند دنیا را تغییر دهند. اقدامات مستقیم، رای دادن، اعتراضات و کارهای داوطلبانه چیزهای مهم تری هستند. در غیر اینصورت با تعداد زیاد بازی هایی که سالانه منتشر می شوند، باید در یک آرمان شهر زندگی کنیم. البته خوب است که در هر کاری که می کنید، ازجمه بازی سازی، ضد فاشیست باشید.» در این مسئله هم تردیدی نیست.

[۱] Jacob Minkoff

[۲] Highway of Death

[۳] Kilbaba

[۴] Tim Constant

[۵] Not Tonight

[۶] Brexit

[۷] PanicBarn

[۸] Red Dead Redemption

[۹] Tore Olsson

[۱۰] دو تاجر معروف قرن ۱۸ و ۱۹ آمریکا

[۱۱] Indie games/ indies

[۱۲] Papers

[۱۳] Please

[۱۴] Disco Elysium

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا