خداحافظی با جعبه جادویی؛ مخاطبان جدید چگونه تلویزیونی را می پسندند؟
تلویزیون یکی از فراگیر ترین رسانه ها تا انتهای قرن بیستم به شمار میرفت و با ایجاد دسترسی آنی اما یکسویه برای مخاطبان، نقش مهمی در پر کردن اوقات فراغت آن ها ایفا می کرد. تا آن که در سال ۲۰۰۵ با تولید آیپد تحولی در جایگاه «تلویزیون» ایجاد شد. تلویزیون بعد از آن یک رسانه منقول بود. صاحب آن می توانست با دسترسی به ذخایر عظیم بایگانی «آی تونز» هر کجا و در هر زمان به تلویزیون دسترسی داشته باشد. تبلت ها توانسنتد در ۲۰۱۲ عهده دار ۱۵% تماشای تلویزیون در آمریکا شوند. در واقع تبلت و گوشی هوشمند، دومین راه شایع برای تماشای برنامه های تلویزیونی شدند. دیگر منظور از تلویزیون یک جعبه جادویی با قیافه تقریباً تغییر ناپذیرش نبود؛ بلکه بیشتر به محتوای آن اشاره داشت.
رفته رفته تبلت ها جای «وی او دی ها» و «ست تاپ باکس های تلویزیونی» را گرفتند. رشد روز افزون بایگانی های اینترنی مثل نتفلیکس، دسترسی پذیری راحت به اینترنت و سرعت بالای آن و همچنین تکنولوژی های جدید تر مثل تبلت و گوشی های هوشمند همه چیز را برای به خطر انداختن موقعیت تلویزیون در بازار اوقات فراغت و رسانه فراهم ساخت.
«تلویزیون های تعاملی» تلاش هایی برای زنده نگاه داشتن تلویزیون بود؛ نوع جدیدی که در آن عملاً کنترل بسیاری از وضع محتوای آن در دست مشتریان است. در این گونه تلویزیون ها، علاوه بر آن که تعداد کانال های در دسترس بالاست، به مشتریان این امکان را می دهد که از نسخه های متعددی که در دسترسشان است، آن چه را مایل هستند انتخاب و تماشا کنند و حتی در آن چه می بینند، دست ببرند. امکان تعامل ارتباطگیر با ارتباطگر و همچنین تعامل او با دیگر ارتباطگیران آن برنامه، سبب شده است تا تولید کنندگان چنین برنامه هایی بتوانند به طور دائم، بازتاب کار خود را دریافت و ارزیابی کنند و متناسب با سلیقه و نیاز مخاطبان، ادامه دهند. تا جایی که در «وب۳»، امکاناتی پیش بینی شده است که تقریباً هر ارتباطگیر رسانه، بتواند خودش ارتباطگر رسانه شود.
امکانات فناوری در تلویزیون تعاملی و تحولات ناشی از آن در کنش های ارتباطی کاربرانِ چنین رسانه ای، دیدگاه تازه ای را به وجود آورده است. به قول برایان گاردن: نسلی در حال بزرگ شدن است که تقریباً بیش از حد قدرت گرفته است. نسلی که با هیچ چیز جز داشتن همه کنترل- و نه بخشی از آن- قانع نمی شود. هنگامی که مردم را از حالت بیننده نسبتاً منفعل به مشارکت کنندگان فعال تبدیل می کنید، در واقع در حال تبدیل برنامه های تلویزیونی به چیزی شبیه یک تارنمای گیرا هستید. بینندگانی که چنین چیزی را تجربه می کنند، از شما میخواهند که باز هم این کار را ادامه دهید. این خواسته در آینده، اصلی ترین راه برای ارتباط برقرار کردن با تلویزیون ها خواهد شد.
تماشاگران شبکه های تلویزیونی در حال پیر شدن هستند و نسل بعدیِ مصرف کننده رسانه ها عادت های مشابه آنان را ندارد. این مسئله سبب نگرانی صاحبان شبکه های تلویزیونی شده است. نسل جوان تر ترجیح می دهد در بازار رسانه ها بیشتر به سراغ بسترهای در دسترس برود. بررسی دلیل این تغییرات نیاز به مجالی جدا دارد اما درک خود این تغییرات لازم و ضروری است. شاید اولین قدم در پیش بینی آینده رسانه های تصویری این است که بدانیم «تلویزیون» چگونه از سبد مصرف رسانه ای انسان امروز حذف شده است و چگونه گوشی هوشمند جای آن را پر کرده اند و معنای جدیدی از «تلویزیون» شکل گرفته است. تلویزیونِ جدید علاوه بر حفظ «آنی بودگی» تلویزیون های سنتی و حذف یکطرفگی آن ها -به مثابه نقطه ضعف برای مخاطب امروزی- خصلت «همه جایی» و «هر زمانی» بودن را نیز پیدا کرده است. این ویژگی هایی است که نسل جدید آن ها را از هر رسانه ای انتظار است. بازار جدید رسانه ها در آینده ای نه چندان دور متعلق به چیزی است که نه تنها دسترسی همه جایی و همگانی دارد، بلکه توان پاسخگویی به نیاز «کنشگری در ارتباط» را برای مخاطبان فراهم سازد و به نوعی «شخصی سازی شده» آن باشد. چیزی مثل توئیچ یا یوتیوب.