اقتصاد و سیاست سایبری

جای خالی مارکس در عصر سرمایه‌داری پلتفرمی

اگر مارکس در عصر دیجتال بود باز هم به معتقد به «بهره‌کشی» سرمایه‌داری از انسان‌ها بود؟ اصلا مگر در عصر کنونی باز هم سرمایه‌داری امتداد دارد؟ آنطور که پژوهشگران می‌گویند متاسفانه سیستم بهره‌کشانه سرمایه‌داری خود را از چرخ‌دهنده‌های ماشین آلات سنگین قرن هجدهم و نوزدهم به نوتیفیکیشن‌های لطیف امروزی رسانده است. «نیک سرنیچک» یکی از پژوهشگرانی است که در کتاب «سرمایه‌داری پلتفرمی؛ چگونه سرمایه داری جدید خود را با پلتفرم ها، استارت آپ ها و اقتصاد دیجیتال بازتولید می‌کند؟» به همین رنگ و لعاب‌های سرمایه‌داری پرداخته است.

سرمایه‌داری پلتفرمی به فعالیت شرکت‌هایی نظیر گوگل، فیسبوک، اپل و مایکروسافت که سهم قابل توجهی از بازار جهانی تجارت الکترونیک را دراختیار دارند، اشاره دارد. موضوعی  که با توجه به رشد بی‌سابقه پلتفرم‌های دیجیتال و ظهور اقتصاد پلتفرم اهمیت ویژه‌ای یافته است. نویسندگان زیادی برای بررسی ابعاد و تحلیل آثار این پدیده دست به قلم شده‌اند. بعضی از آن‌ها سرمایه‌داری پلتفرم را پدیده‌ای سودمند و بعضی دیگر مضر و محکوم می‌دانند.

یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی که در این زمینه به رشته تحریر درآمده کتاب «سرمایه‌داری پلتفرمی» نوشته نیک سرنیچک است. سرنیچک برای پرداختن به این موضوع، در ابتدای کتاب به طرح چند سوال پرداخته است: آیا در جهان پلتفرم‌ها و رسانه‌های اجتماعی، رویکردهای استثماری و پسااستثماری نظام سرمایه‌داری ادامه خواهد داشت؟ در این صورت سرمایه‌داری جهانی چگونه خود را در شکل‌های جدید بازتولید می‌کند؟ و نهایتا اینکه اقتصاد دیجیتال و پلتفرم‌ها، چگونه بحران‌های سرمایه‌داری را مرتفع ساخته‌اند و همزمان چه پیامدهایی برای انسان‌ها داشته‌اند؟

سرنیچک از طریق روایت واقعی رشد تجارت مبتنی بر پلتفرم که آن را پیامد تمایلات عمیق سرمایه‌دارانه می‌داند، به این سوالات پاسخ می‌دهد. او در سه فصل مجزا گذشته، حال و آینده سرمایه‌داری پلتفرمی را مورد بررسی قرار داده است.

در فصل اول این کتاب، مقدمه مفیدی در مورد روندهای کلیدی اقتصاد خرد و کلان پس از جنگ جهانی دوم و دلایل پایان یافتن رونق اقتصادی کشورهای توسعه یافته از دهه ۱۹۷۰ ارائه شده است. سرنیچک بر این باور است که این امر زمینه ساز ظهور رویکردهای تجاری جدید با تلاش برای کاهش هزینه‌های تولید بوده است.

نویسنده در این فصل بر سه نقطه عطف قرن بیستم و بیست یکم تمرکز دارند که عبارتند از: رکود دهه ۱۹۷۰، رونق و رکود دات کام و بحران ۲۰۰۸ که متعاقب آن نرخ بهره در سراسر جهان به کمترین مقدار خود رسید. سرنیچک معتقد است که کاهش نرخ بهره منجر به سرازیر شدن سیل پول به سرمایه‌گذاری‌های پرریسک فناوری‌های پیشرفته شد. با کاهش نرخ بهره، بازدهی طیف وسیعی از دارایی‌های مالی کاهش پیدا کرد. از این رو سرمایه‌گذارانی که به دنبال بازدهی بالاتر بودند به سرمایه‌گذاری در شرکت‌های فناورانه که سود نامطمئن و بی‌ثبات داشتند، روی آوردند.

در فصل دوم این کتاب، به بررسی پلتفرم‌ها به عنوان محصول سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته در شرکت‌های فناورانه پرداخته شده است. سرازیر شدن سرمایه به شرکت‌هایی نظیر گوگل که در حال حاضر سودآوری قابل توجهی دارد، در شرایطی صورت پذیرفته که هیچ اطمینانی به سودآوری این شرکت‌ها وجود نداشته است. درواقع در رابطه با پلتفرم‌های دیجیتال سرمایه‌گذاری مقدم بر سودآوری است و تحقق همزمان این دو امر به ندرت اتفاق می‌افتد.

در ظاهر پلتفرم‌ها با ارائه بستری مناسب برای انجام معاملات تجاری و خرید و فروش کالاها و خدمات، زمینه ساز رشد اقتصادی و رونق تولید می‌شدند. اما واقعیت امر چیز دیگری است. موضوعی که با ظهور پلتفرم‌ها و ادامه یافتن فعالیت آن‌ها توجه بیشتر سرمایه‌گذاران را به خود جلب کرد، داده‌ها هستند. ایجاد حساب کاربری و فعالیت در این پلتفرم‌ها، طیف وسیعی از داده‌ها را به وجود می‌آورد. داده‌هایی که سرمایه‌داری نوین آن را به مثابه نفت خام در عصر دانش و فناوری می‌داند. یعنی منبعی که می‌تواند استخراج و پالایش شود و به طرق مختلف مورد استفاده قرار گیرد.

نکته‌ای که نویسنده به آن اشاره می‌کند این است که داده‌ها ابزاری برای درک تقاضای کاربران و در نتیجه هسته اصلی موفقیت این پلتفرم‌ها هستند. تحلیل این داده‌ها و شناخت ترجیحات کاربران پیش از ارائه محصولات جدید، باعث صرفه جویی در هزینه و زمان می‌شود. با این وجود سرنیچک هنوز هم به ثبات سودآوری این مدل‌های تجاری خوش‌بین نیست. او معتقد است که پلتفرم‌های برای اطمینان از ثبات سودآوری و بقای خود باید در مدل‌‌های تجاری خود را بازبینی کنند در غیر این صورت به پایان خود نزدیک خواهند شد.

فصل سوم به رقابت موجود میان پلتفرم‌ها برای افزایش سهم خود از بازار اشاره دارد. پلتفرم‌هایی که زودتر از سایر رقبا وارد آغاز به فعالیت کردند، کاربران بیشتری جذب نموده‌اند. با افزایش تعداد کاربران هر پلتفرم، منجر به افزایش ارزش پلتفرم برای کاربران می‌شود همین امر منجر به افزایش تعداد کاربران پلتفرم می‌شود و بالاتر رفتن ارزش پلتفرم می‌شود. این پدیده با نام اثر شبکه‌ای شناخته می‌شود. بهره‌برداری پلتفرم‌ها از اثرات شبکه‌ای و کنترل داده‌های کاربران، ورود پلتفرم‌های جدید به بازار و رقابت‌ آن‌ها را دشوار می‌کند. همین امر منجر به ایجاد انحصار در بازار پلتفرم‌های دیجیتال خواهد شد.

سرنیچک در ادامه تعدادی از استراتژی‌های مقابله با انحصار موجود در بازار پلتفرم‌های دیجیتال را مورد بررسی قرار می‌دهد. او بر این باور است که مالکیت جمعی موثرترین راه برای از بین بردن این انحصار و پیش شرطی برای توسعه دموکراتیک این فناوری است. مادامی که پلتفرم‌هایی با کاربران میلیونی توسط تعداد محدودی از افراد مدیریت می‌شوند، این مشکل پابرجا خواهد بود.

به طور کلی، کتاب سرمایه‌داری پلتفرم، گزارشی مختصر و مدون از وضعیت کنونی بازار پلتفرم‌های دیجیتال ارائه می‌دهد. درک نویسنده از مدل‌های کسب و کار نوین و سیر تاریخی تحولات صورت گرفته در زمینه اقتصاد سرمایه‌داری، مهم‌ترین ویژگی این کتاب است. مطالعه این کتاب به دلیل ارائه تحلیل منطقی و قابل فهم از تکامل سرمایه‌داری پلتفرم‌ها، درک تاثیرات سرمایه‌داری معاصر بر زندگی روزمره ما را تسهیل می‌نماید.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا