الهیات ساییریفرهنگ سایبری

از تمدن کاریزی تا تمدن سایبری

اگر ایرانیان آغازگر تمدنی با محوریت کاریز بودند و به حق می‌توان آن را «تمدن کاریزی» نام نهاد اکنون در دورانی هستیم که فرمان تمدن در دست ما نیست و نام این تمدن به درستی «تمدن سایبری» است. به روشنی تمایز میان این دو را می‌توان دید. یکی به دنبال سازگاری و دیگری دنبال کنترل است. راه چاره به نظر در «درونی‌سازی تکنولوژی» است. اگر در میان نسل جوان دیگر «مقنیان» ماهر نباشد می‌توان «ربات‌های مقنی» طراحی کرد که برای حفرچاه و لایروبی از آن استفاده شود. اگر نیاکان ما برای هدایت آب به سمت مادرچاهِ قنات از «بندسار» استفاده می‌کردند اکنون می‌توان از ماشین آلات سنگین برای ساخت بندسار استفاده کرد اگر طبیعت‌شناسان محلی از ریشه خار و گیاه تشخیص می‌دادند که بهترین محل حفر مادرچاه کجاست اکنون می‌توان از تکنولوژی‌های لیزری برای کشف بهترین نقطه استفاده کرد یعنی تکنولوژی امروزی در خدمت تکنولوژی سنتی و بومی درآید.

به‌قلم:کیوان بهمنی

می گویند ایران نزدیک چهل هزار قنات دارد. قنات یک روش تهیه آب در جهان پیشا صنعت نیست. قنات در واقع رگ حیاتی تمدن و شهرنشینی در جهان ایرانی بوده است. در فلات ایران هر چه از کوه های غنی و مهربان زاگرس فاصله بگیریم «آب» بیشتر و بیشتر مسئله می شود. جایی که آب باشد آبادی است و جایی که آب نباشد آبادی نیست. آبادی محور شکل گیری شهرنشینی و تمدن است. اینجاست که میان قنات و تمدن ایرانی ارتباطی برقرار شده است. ایرانیان نخستین کسانی هستند در جهان که کشاورزی را از حالت دیم به «آبی» تغییر دادند. این کار میسر نبود جز با اختراع، ساخت و گسترش پدیده‌ایِ شگفت به نام کاریز یا «قنات» آن هم نه در اقلیم مرطوب و پر باران اروپایی یا استوایی بلکه در اقلیم خشک ایران.

فردوس از شهرهای خراسان جنوبی، شهری است در کویر که از محصولات اصلی آن انار است. اما چطور زیستن در اینجا ممکن و چطور انار را به عنوان یک محصول تولید کرده‌اند؟ این تنها با قنات ممکن شده است. یکی از اعجاب انگیزترین قنات‌های ایران نیز در همین شهر است. «قنات بلده» که نزدیک ۳۵ کیلومتر طول دارد یعنی آبی از سی و کیلومتر دورتر به طرز شگفتی هدایت شده و به شهر می‌رسد.

اکنون که مسئله آب به در ایران‌مان به بحران رسیده همه در یک آشفتگی به سر می برند که به راستی با مسئله آب چه باید کرد. نخستین پاسخ، راحت ترین پاسخ است که با تن‌آسایی همراه است یعنی «مهندسی اقلیم». ماشین و تکنولوژی همه کار برای ما می‌کند چه لزومی دارد که زحمتی به خود دهیم. سدها را بیشتر، چاه‌ها عمیقتر و فشار پمپ‌ها را افزون‌تر می‌کنیم تا بلکه آب بیشتری برای صنعت زیان‌ده و کشاورزی نا اصولی‌مان به دست آوریم. «ماشین و تکنولوژی» نخستین پاسخی است که به هر مسئله و بحرانی در تمدن ماشینی داده می‌شود. اما چون محک تجربه آمده است به میان، برای همگان یا دست کم آنان که قصد چاره‌جویی دارند روشن شده که ماشین و مهندسی پاسخی برای خیلی از بحران‌ها ندارد بلکه در بهترین حالت تسکین‌دهنده و بدترین حالت تعمیق و تأخیر بحران است نه «حل» آن.

«با اقلیم نمی‌تواند جنگید» و اصلا چرا باید جنگید؟ این نخستین درسی است نیاکان ما با ایجاد و گسترش کاریز به ما یاد داده‌اند. به ما یاد داده‌اند که طبیعت و اقلیم را باید با مهربانی به خدمت گرفت نه با خشونت و کنترل. کار ماشین و مهندسی اقلیم «کنترل» است و کار نیاکان ما «سازگاری و تعامل». آنان یاد گرفتند که اگر سه ماه از سال طبیعت مهربان است این مهربانی‌ها را با «بندسار[۱]» به سمت مادرچاه قنات هدایت کنند. می‌توان این ادعا را مطرح کرد که کاریز و قنات متضمن نگاهی هستی‌شناسانه است که خود را نه در مقابل طبیعت، نه حاکم بر طبیعت بلکه هم‌تراز و همکار طبیعت می‌داند برعکس تمدن مدرن که نبرد دائمی انسان با انسان و طبیعت با انسان را فریاد می‌زند و تمام سازوکار دولت و روابط اجتماعی را بر آرمان «کنترل» بنا می‌کند. در تمدن جدید «دولت» برای کنترل بشر و «ماشین» برای کنترل طبیعت ایجاد شد. اما این ماشین آنقدر گسترش یافت که دیگر پا را از کنترل طبیعت فراتر نهاد و خودِ بشر را هم کنترل می‌کند. اکنون ما در دوره سلطه ماشین نه فقط بر طبیعت بلکه بر خودمان نیز هستیم. سلطه بر طبیعت را ماشین ممکن کرد و سلطه بر انسان را تکنولوژی‌های دیجتال جایی که می‌توان نام آن را «تمدن سایبری» نامید.

اگر ایرانیان آغازگر تمدنی با محوریت کاریز بودند و به حق می‌توان آن را «تمدن کاریزی» نام نهاد اکنون در دورانی هستیم که فرمان تمدن در دست ما نیست و نام این تمدن به حق «تمدن سایبری» است. به روشنی تمایز میان این دو را می‌توان دید. یکی به دنبال سازگاری و دیگری دنبال کنترل است.

حال چه باید کرد؟ چطور می‌توان وضعیت پیچیده کنونی را تغییر داد؟ شاید در ابتدا دشوار باشد اما به قول شیخ اجل به راه بادیه رفتن به از نشستن به باطل است. همانطور که نگاه رادیکال مدرنیستی عمدا مسئله «بوم» را نادیده گرفته و نوعی نسخه جهانشمول برای همه می‌پیچد اگر ما هم «تکنولوژی» را نفی کنیم به ضد آن تبدیل شده و در یک فرایند تراژیک به عین آن تبدل می‌شویم. اگر کشاورزی صنعتی و مدرن قنات را کاری بیهوده، طاقت‌فرسا، جانکاه و بدون بازده می‌داند پس ما هم در صورت رد استفاده از تکنولوژی به همان میزان به بیراهه رفته‌ایم.

راه چاره به نظر در «درونی‌سازی تکنولوژی» است. اگر در میان نسل جوان دیگر «مقنیان» ماهر نباشد می‌توان از ماشین و الکتریسته استفاده کرد برای لایروبی قنات‌ها. حتی می‌توان «ربات‌های مقنی» طراحی کرد که برای حفرچاه و لایروبی از آن استفاده شود. اگر نیاکان ما برای هدایت آب به سمت مادرچاهِ قنات از «بندسار» استفاده می‌کردند اکنون می‌توان از ماشین آلات سنگین برای ساخت بندسار استفاده کرد اگر طبیعت‌شناسان محلی از ریشه خار و گیاه تشخیص می‌دادند که بهترین محل حفر مادرچاه کجاست اکنون می‌توان از تکنولوژی‌های لیزری برای کشف بهترین نقطه استفاده کرد و به طور کلی می‌توان تعداد زیادتری قنات ایجاد کرد. به جای آنکه با حفرچاه‌های عمیق و بهره‌گیری از الکتروپمپ‌های قوی زمین را خشکاند.

اینان که گفته شده تنها یک مثال است شاید یک تیپ ایده‌آل که متضمن رویکردی به جهان جدید است. جستن و پیش رفتن در تکنولوژی‌های جدید کاری ارزشمند و لازم است اما توجه به مسئله «بوم» در آن ضروری‌تر و ارزشمندتر است. انسان غربی هرگز مسئله «آب» نداشته است. تکنولوژی ساخت آن بشر و به کارگیری‌اش در سرزمین کم آبی مانند ایران ویرانگر است اما همین تکنولوژی ظرفیت‌های زیاد دارد به شرطی که دیدگاه سیاست‌گذاران تغییر کند و به جای مسابقه برای رسید به مرزهای تکنولوژی (که قطعا هدفی دست نایافتنی به دلیل تأخّر زمانی است) به رویکرد «درونی‌سازی» تکنولوژی توجه کنند.

راز آنکه بتوان در جهان جدید نقش‌آفرین شد آن است که تمدن سایبری جدید را «درون‌سازی» کرد. جهان غربی نیاز به درون‌سازی آن ندارد چون اصلا این تحولات بیرون از آن نیست این تحولات تحققِ خیالِ انسان غربی است تحقق خیال انسان مدرنِ زاییده روشنگری است؛ یعنی انسان کنترل‌گر اما ما برای «بقا» و «نقش آفرینی» در تمدن آینده باید با ولع تمام در همه زمینه‌های تکنولوژی جدید و سایبری به درونی‌سازی روی آوریم. دنیا با تمام وجوه مدرن آن بسیار قدیمی‌تر از چیزی است که نمایش می‌دهد، هنوز مسائل ژئوپلتیکی مهم‌اند، هنوز آبراهه‌ها محل نزاع اند، هنوز مسیرهای تجاری اهمیت دارند و هنوز و شاید بیشتر از گذشته «آب» در سرزمین‌ها ما و پیرامون‌مان محور اساسی تمدن است پس روی آوردن به تکنولوژی بدون درونی‌سازی آن ما را در خطر انقراض تمدنی (نه انقراض زیستی) قرار خواهد داد.

[۱] بندسار سازه‌ای است که برای مهار و استحصال سیلاب‌ها و رواناب‌ها ساخته می‌شود و احداث آن با هدف کشاورزی در خراسان رضوی و جنوبی رواج دارد. بندسار زنجیره‌ای از خاکریزهای کوتاه است که پشت سرهم و در امتداد خطوط تراز زمین به‌نحوی ساخته می‌شود که رواناب‌های حاصل از بارندگی را درون خود مهار کند. رواناب به‌تدریج درون زمینِ محصور در بندسار نفوذ کرده و باعث افزایش رطوبت خاک می‌شود و متناسب با فصل بارش و ذخیره رطوبتی ایجاد شده، زمین برای کشت انواع محصولات کشاورزی استفاده می‌شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا