هنرمند سایبرنتیک
امروز در مدیومهای مختلف صوتی و تصویری شاهد هوش مصنوعیهای مختلفی هستیم که تصویر، ویدئو، صدا، موسیقی، داستان، لوگو، پوستر و شعر تولید میکنند و به خوبی نیاز کاربران برای تامین محتوای شبکههای اجتماعیشان را برطرف میکنند. و همین مساله سوالی چالش برانگیز را مطرح میکند؟ آیا میتوان هوش مصنوعی را به مثابه هنرمند به حساب آورد؟
با همهی سر و صداهایی که هوش مصنوعی کرده است اما همچنان به اندازه کافی کامل نیست و همانند خالقش از هامارتیا رنج میبرد. هامارتیا همان ضعفی است که در تمامی انسانها وجود دارد و باعث شکست تراژیکشان میشود. انگیزه، میل و اراده، کمبودی است که هوش مصنوعی از آن رنج میبرد و بدون آنها نمیتواند اثری هنری خلق کند.
به قلم علی طالقانی
هوش مصنوعی به مثابه هنرمند مستقل
حجم بسیار زیاد تولیدات رسانهای، پیشزمینهی ورود ماشینهای سایبری به دنیای تولیدات رسانهای شد. امروز در مدیومهای مختلف صوتی و تصویری شاهد هوش مصنوعیهای مختلفی هستیم که تصویر، ویدئو، صدا، موسیقی، داستان، لوگو، پوستر و شعر تولید میکنند و به خوبی نیاز کاربران برای تامین محتوای شبکههای اجتماعیشان را برطرف میکنند. این سرعت تولید و چشمنوازی آثار ارائه شده توسط هوشمصنوعی پرسشی چالشبرانگیز را مطرح میکند که تنها منتقدان هنری قادر به پاسخگویی به آن هستند؛ چرا که تنها آنها به نظریات و معیارهای سنجش و داوری آثار آگاه و مسلط میباشند. سوال بحث برانگیز این است: آیا هوش مصنوعی را میتوان در زمره هنرمندان شمرد؟
چیستی هنر و زیبایی
ابتدا لازم است که مفهوم هنر و هنرمند به درستی فهم شود. واژه هنرمند در موقعیتهای مختلف در معانیای نظیر فرد صنعتگر، عارف، خالق، صاحب خرد و اندیشه به کار برده میشود اما آنچه مقصود ماست هنرمند به مثابه فردی است که از قوهای متمایز نسبت به دیگران برخوردار است و حقایق عالم را از طرق مختلف نظیر کشف و شهود، مکاشفه و ادراک حسی آمیخته به ذوق دریافت میکند و به بازنمایی ارباب انواع که در عالم مثال وجود دارند اقدام میکند و ماحصل کارش منحصر به فرد، ناب، کمیاب، والا و مهمتر از همه زیباست.
چرخهی هنر و هنرمند
دو عنصر«هنرمند» و «اثر هنری» در چرخهای نامتناهی قرار دارند و هر یک علت و دلیل دیگری به حساب میآید؛ به عبارت دیگر هنرمند هستی و اعتبار خود را به دلیل ساخت اثر هنری به دست میآورد و اثر هنری نیز اعتبار و بود خود را مدیون فاعلی است که او به وجود آورده است. اما در این چرخه عنصری ناپیدا نیز وجود دارد که نیروی محرکهی این چرخه است. اندیشمندان مختلف با توجه به رویکردهای متفاوت و تعلق خاطرشان به مکتب و سبکهای مختلف نام این عنصر ناپیدا را شهود، تخیل، ذوق، قریحه و یا احساس معرفی کردهاند. این عنصر ناپیدا هر کدام از این موارد که باشد در وجود هوش مصنوعی وجود ندارد و به دلیل ماهیت والا و آنجهانی که دارد تنها مخصوص انسانها و انواع بشر میباشد. به این اعتبار هوش مصنوعیای که اثری رسانهای تولید میکند نمیتواند به مثابه هنرمند به حساب بیاید چرا که دستاورد او حاصل تجزیه و تحلیل دادههایی است که انسان در اختیارش گذاشته است. به عبارت دیگر میتوانیم بگوییم دانستههای هوش مصنوعی دست اول نیستند!
شروط لازم برای اثر هنری
ویژگی لازم و حیاتی برای یک اثر هنری برخورداری از زیبایی و یا استاتیک میباشد و هوش مصنوعی به عنوان ارادهی فعالی که دست به تولید میزند قابلیت درک زیبایی را ندارد. با اینکه ممکن است هوش مصنوعی ادعا کند که از زیبایی آگاهی کافی دارد یا جملاتی با ساختارهای تکراری پیرامون فهمش ارائه کند و در پاسخ به درخواست کاربران تصاویر نسبتا زیبایی را تولید کند اما پاشنهی آشیل هوش مصنوعی دقیقا در همین «درخواست کاربران» نهفته است. نیروی محرکهی آن تولید، انگیزهی کاربری انسانی بوده است که ویژگیها و محدودیتهایی را به ابزار هوش مصنوعی تحویل داده و با توجه به الگوریتمها و نظام فکری-زبانی هوش مصنوعی خروجیای چشمنواز تحویل گرفته است. لازم به ذکر است که چشمنوازی در لغت با زیبایی مترادف است اما در مفهوم غایی زیبایی به معنی آن است که بدون بهره و فایده لذت بیافریند. درنتیجه اثر تولید شده را نمیتوان اثر هنری به حساب آورد و نه کاربر و نه هوش مصنوعی را نمیتوان طبق آن چرخه، هنرمند خواند. کابر از آن جهت هنرمند نیست که ایده ذهنیاش را خودش به وانمود عینی تبدیل نکرده است و هوش مصنوعی از آن نظر هنرمند نیست که آنچه انجام داده است را به اراده خود انجام نداده و نسبت به معنی دادههایی که دریافت میکند ادراک ندارد و صرفا طبق قراردادهای نظام زبانی برنامهنویسی نسبت به مفاهیم شناخت دارد. در ادامه با توجه به رویکردهای مختلف، گزارهی «هوش مصنوعی به مثابه هنرمند» را مورد سنجش قرار میدهیم.آورد
هنر از دیدگاه فلاسفه
ارسطو معتقد است که هنر محاکات و تقلید از طبیعت میباشد و در شرایطی که هوش مصنوعی قابلیت تجربه و درک طبیعت را ندارد، امکان محاکات آن را هم نخواهد داشت. طبیعتی که هوشمصنوعی تجربه میکند طبیعتی است که طبق دادههای انسانی دریافت کرده است و یک مرحله از طبیعتی که ما درک میکنیم فاصله دارد. لازم به ذکر است که افلاطون طبیعتی که ما درک میکنیم را یک مرحله از حقیقت به دور میدانست و به همین دلیل هنر را در مرتبه فروتری نسبت به حقیقت قرار میداد. طبق جهانبینی افلاطون میتوانیم استنباط کنیم که چون طبیعتی که هوشمصنوعی تجربه و درک میکند دو مرحله از حقیقت به دور است پس از امر والا و زیبا بسیار دور است. از دیگرسو اگر آنچه محصول هوش مصنوعی است را دارای زیبایی طبیعی بدانیم باز هم در مرتبه فروتری نسبت به هنر قرار دارد؛ در این باره هگل میگوید: زیبایی هنری زاده ذهن انسان، والاتر از زیبایی طبیعی است. به عبارت دیگر مانع دستیابی هوش مصنوعی به هنر پدیدهای به نام ذهن انسانی است و تقلیدهای دست دوم ذهن انسانی برایش کارگشا نخواهد بود.
هنر از دیدگاه اسطورهای
دیدگاه اسطورهای به هنر نیز منکر پذیرش هوش مصنوعی به عنوان هنرمند میباشد. از نظرگاه اسطورهشناختی در هر تمدنی برای «هنر»، ایزدی به خصوص وجود دارد که ربالنوع ویژه این پدیده است و هر هنرمندی که اثری تولید میکند به گونهای وامدار آن ایزد است و یا اینکه با تمسک جستن نسبت به او به موفقیت تولید هنری دست یافته است. برای مثال در نظام اساطیری یونان باستان چند ایزد به هنر مرتبط هستند: هفائستوس ایزد صنعتگری و تندیسگری، آپولو ایزد شعر و هنر، دیونیزوس ایزد ناظر بر نمایشهای آیینی و آتنا ایزد صنایع دستی میباشند که هر هنرمند و صنعتگری که ذرهای از توانایی هنری برخور میباشد، هنر خود را از ایزد مربوطه آن دریافت کرده است. در نتیجه به دلیل عدم وجود رابطهای میان اساطیر و ربالنوعها با هوش مصنوعی این مخلوق از آگاهی و خرد برخوردار نیست. در جهانبینی اساطیری خرد به شکل آتش توسط پرومتئوس از ایزدان دزدیده شد و انسان از این گوهر بهرهمند شد اما تا زمانیکه هوشمصنوعی عملی ارادی نظیر آنچه پرومتئوس انجام داده را انجام ندهد از خرد و آگاهی و هنر بیبهره است.
هنر در جهانبینی اسلامی
جهانبینی هنر اسلامی نیز هوش مصنوعی را شایسته مقام هنرمندی نمیداند. در نظام زیباییشناسی هنر اسلامی و طبق نظر ارکان اصلی این نظام و افرادی مانند امام محمد غزالی، میزان درک زیبایی هنری در آدمی وابسته به میزان ذوق او میباشد و این ذوق در نهایت باعث فعال شدن قوه تخیل و دریافت و بازنمائی حقایق میشود. این قوه ذوق نسبت به میزان عشق الهی سنجیده میشود و از آنجایی که در دل هوش مصنوعی چیزی به نام عشق الهی وجود ندارد و اساسا دلی ندارد که از قوه ذوق برخوردار باشد، این موجود سایبری از هنر بیبهره است.
آنهایی که هنر را محصول ذهن آدمی میپندارد ممکن است فریب چشمنوازی تولیدات هوش مصنوعی را بخورند اما آنهایی که به این حقیقت آگاه هستند که هنر محصول دل آدمی میباشد نه ذهن او، تمایز میان چشمنوازی و زیبایی حقیقی را درک میکنند.
هوش مصنوعی در جستجوی ارادهی آزاد
درباره این موضوع ادارهی ثبت اختراع و علائم تجاری ایالات متحده (USPTO) میگوید:
نمیتوان سیستمهای هوش مصنوعی را مخترع نامید؛ اما انسانها میتوانند از ابزارهای مبتنی بر این فناوری در اختراعات خود استفاده کنند و در چنین شرایطی باید حتماً به استفاده از هوش مصنوعی در اختراع اشاره شود و فقط انسانها میتوانند برای ثبت گواهی اختراعات درخواست دهند.
این حکم نیز بر این اساس استوار شده است که شخص مورد نظر باید بخش مهمی از مفهوم اختراع را خودش انجام داده باشد. اینکه هوش مصنوعی چیزی را ایجاد کند و شخص موردنظر فقط روی این فرایند نظارت داشته باشد، او را مخترع نخواهد کرد.
با همهی سر و صداهایی که این موجود دستساخت بشر کرده است اما همچنان به اندازه کافی کامل نیست و همانند خالقش از هامارتیا رنج میبرد. هامارتیا همان ضعفی است که در تمامی انسانها وجود دارد و باعث شکست تراژیکشان میشود. انگیزه، میل و اراده، کمبودی است که هوش مصنوعی از آن رنج میبرد و بدون آنها نمیتواند اثری هنری خلق کند؛ با اینحال راه برایش باز است و این موجود دستساخته بشر میتواند به ما با انجام عملی ارادی، هستی آگاهانهاش را اثبات کند؛ روزی که این عمل محقق شود به دستآورد مهمی دست یافتهایم اما از آن پس باید نگران امنیت نسل بشر باشیم!